مصاحبه
بسمه تعالی متن مصاحبه با کیهان
خودتان را معرفی کنید وانگیزه تالیف این کتاب را بفرمائید؟
سید رضا فقیهی هستم طلبه حوزه علمیه قم با 10 سال سابقه درس خارج واز دروس دانشگاهی هم دارای دکتری علوم قرآ ن وحدیث ودانشجوی دکتری فقه ومعارف که البته درحال تنظیم رساله هستم
درمورد کتاب توضیح بدهید
امروز دنیای اسلام بیدار شده ودر پی یک راه نجات هستند ولی مع الاسف با اندیشه ها و افکار امام آشنا نیستند نام امام را شنیده اند ولی نظام سلطه تبلیغاتی ، مجال معرفی صحیح امام را نمی دهد باتمام قدرت تبلیغی بر ای تخریب وجهه او کار می کنند.نظام سلطه تلاش می کند براین موج بیداری سوار شودوتا حدودی هم موفق شده زیرا مسلمانان جهان الگوی سیاسی قرآن را نمی شناسند
عده اي درتلاش اند که اين انديشه ها رابيگانه از اسلام وقرآن معرفي کنندومستکبران نيز براي پيشگيري از اين انديشه ،سرمايه گذاري کلان کردند.وبراي جداکردن اهل سنت ،تلاش مي کنند که اين تفکر را تفکر خاص شيعي معرفي کنند گویا تفکر شیعی از اسلام اصیل جداست اين کتاب در پي تبيين رابطه انديشههاي سياسي امام باآيات قرآن و پاسخگوئي به اين سوال است که: منشا انديشههاي سياسي امام کدام آيات قرآن ميباشد؟تامردم مسلمان جهان بدانند که همه اندیشه های این مصلح دینی والهی از متن قرآن الهام گرفته است اندیشه های او وابستگي تام به جهانبيني او دارد و جهانبيني امام نيز از قرآن الهام ميگيرد.
از سوی دیگر انديشههاي سياسي امام خميني( مهمترين موضوع تاثيرگذار در قرن اخير و مهمترين منبع وشاخص تفکر انقلاب اسلامي است برای دوستان امام نیز یک شاخص ومعیاری لازم است تا از انحرافات ونسبت های ناروا پیشگیری بشود
آیا تا کنون در این زمینه کاری انجام شده است ؟
در موضوع انديشههاي سياسي امام پژوهش هائي انجام شده ومتوني چاپ ومنتشر شده است ولي در زمينه « مباني قرآني انديشهها» کار مدون ومقاله اي ديده نشده است.
ساختار این کتاب چگونه تنظیم شده است؟
دردوساحت بحث شده است. اول جهانبيني ودوم ایدئولوژی ،ودرهرساحت ابتدا اندیشه امام استخراج شده وسپس مبانی قرآنی آن مورد بررسي قرار گرفته است:
نگاه امام به کل جهان نگاه توحيدي است چون قرآن، توحيد را زيربناي همه معارف اسلام معرفي ميکند.
امام با الهام از قرآن، آثار توحيد را درکلام ودرعمل نشان داد ازقبيل:
خدامحوري ،انحصار قانونگذاري، حكومت و ولايت براي خدا، نترسيدن از غير خدا، شهادتطلبي، آزادي از بندهاي خرافي ،ممنوعيت دادخواهي از حاکمان غير الهي، توكل، تولي و تبري
امام هدفهاي پيامبران را دستهبندي ميکرد و بر اين باور بود که هدف اساسي از حكومت انجام وظيفه الهي، فراخواندن مردم به سوي خدا، دعوت به يكتاپرستي و مبارزه با شرك و شكستن زنجيرهاي اسارت است.و گستره دين را، فراگير وشامل همه عرصههاي زندگي مي دانست.
درساحت ايدئولوژي:
ـ امام بر ضرورت حکومت در اسلام به دلايل « سيره عقلا» و « لزوم اجراي احكام اسلامي» و « جاودانگي اسلام و ضرورت استمرار اجراي احكام»، « سنت و سيره رسول الله( »، « ضرورت پيشگيري از هرج و مرج» و « ماهيت و كيفيت قوانين اسلام» استناد ميکند.
ـ شرايط زمامدار راغير از شرايط عامه، مثل عقل و تدبير، عبارت از: علم به قانون و عدالت مي دانست.
باور داشت که در نظام اسلامي، حاکميت از آنِ دين و مکتب است، نه از آنِ اشخاص؛ حتي اگر آن شخص، پيامبر يا امام معصوم باشد.
ـ ولايت فقيه دلایل متعدددارد در اين رساله به دلايل قرآني بسنده شده است.
ـ در نظام سياسي قرآن، مردم، هم حقوق وهم تکاليف دارند از قبيل:
مقبوليت، عينيت بخشيدن و مشارکت، مشورت و خيرخواهي و نظارت بر حکومت
عدالت، امنيت، آزادي، کرامت، آموزش، رفاه
ـ امام( ، مشروعيت حکومت را از جانب خدا و مشروعيت ولي فقيه را از طرف امام معصوم ميدانست و معتقد بود که مردم در تحقق و استقرار حكومت نقش دارند.
معتقد بودکه در قرآن سياست خارجي، بر اساس استقلال، دعوت به اسلام، جهاد و ظلمستيزي، عزت، پايبندي به پيمانها، حمايت از مظلوم، وحدت امت و احترام متقابل بيان شده است.
امام همه اين انديشهها را از قرآن الهام گرفته است .
خردورزی
امام به اعتبار عقل و خرد ورزي تاکيد دارد و بزرگترين مشکل دنياي امروز را که نظام سلطه زورمدارانه و ظالمانه بر آن حاکم است همين حس گرائي صرف وعدم توجه به عقل ميدانست و از همين جهت هنگامي که احساس نمود زمينه هدايت يک رهبر جهاني براي او فراهم آمده است اولين رهنمودش توجه به مسئله شناخت بود.ومشکل مهم جهان مادي را دور شدن از استدلالهاي عقلي ميداند. و برهان عقلي را مقدم بر هر چيز ميشناسد. امام با الهام از قرآن، همه ابزارهاي شناخت (حسي وعقلي) را معتبر دانسته وبهرهبرداري نموده است و بر اين اساس زيربناي انديشههاي سيا سي او خرد ورزي عميق است.
امام بر اين باور بود که بعد از آنكه برهان بر مطلبي قائم شد و مقدمات آن درست بود، پيروي از آن برهان لازم است گرچه تمام عالم بر خلاف آن اتفاق داشته باشند و يا نصي كه سند آن هم صحيح است از نبي مرسل بر خلاف آن صادر شود و يا وحي منزل بر خلاف آن باشد. ايشان ميفرمايد:
… و الحاصل: اگر دليل قائم شد بر اينكه مبدأ عالم، موجود صرف و واحد است و برهان آن را اثبات كرد، اگر پيامبري گفت خدا دوتاست، بايد كلام او را تأويل نمود به اينكه مثلاً به خاطر مصلحتي آن را گفته است و الّا چنين پيامبري مرسليت خود را تكذيب نموده است.
امام با الهام از قرآن کريم، جهانبيني توحيدي داشت وهمه مراتب توحيد را با تمام وجود باور داشت به ويژه توحيدافعالي وعملي وتوحيد در حاکميت وقانونگذاري که در صحنه جامعه وسياست جلوهگر شد. اين باور عميق نقش اصلي در انديشههاي سياسي امام داشت وهمين انديشه در جاي جاي رفتار وگفتار او و نيز از قلم و سخن و عمل او آشکارا و بارز بود.
آنچه را دانشمندان باعقل واستدلال منطقي ميفهمند عارفان الهي با شهود قلبي ميبينند. توحيدفاعلي در زندگي همه بسيار پر رنگ وفراگير است و امام خميني( در همه مراحل انقلاب ونهضت توجه خاص به آن داشته وبيشترين مطالب را در اين زمينه دارد و ميفرمايد:
… اي عزيز، … بدان … قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبيت پيدا ميشود و فاعل علي الاطلاق و مسبب الاسباب آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند كه يك پشه خلق كنند نتوانند، و اگر پشهاي از آنها چيزي بربايد، نتوانند پس بگيرند. قدرت پيش حق تعالي است. اوست مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و رياضتي شده در قلب خود با قلم عقل نگارش ده كه لا مؤثّر في الوجود إلاّ اللّه « نيست كار كني در دار تحقق جز خدا».
امام بر این باور بود که توحيد علمي کافي نيست ومیفرمود :آدمهاي زيادي را ديدهام كه سي سال به علم توحيد مشغول شده و در عرض اين سي سال هم خداوند متعال او را نگذاشته كه بيچاره باشد، ولي با وجود اين، دلش چنان مضطرب است كه در امور معاش و معيشت به قدر خردلي توكل ندارد، با اينكه اگر به همين شخص بگويي در عالم قدرتي به غير قدرت مطلقه حقه هست، دليل و برهان اقامه ميكند كه نيست. همه اينها براي اين است كه قوه عامله ضعيف است و نتوانسته آنچه را كه با برهان فهميده است به قلب بياورد، اگر توحيد قلبي باشد، خيلي چيزها همانند: رضا، تسليم، اطمينان، طمأنينه قلب، يأس از ما في أيدي الناس، توكل و صبر به دنبال آن ميآيد.
يکي ازجلوههاي توحيد فاعلي در انقلاب: … توطئه اين بود كه حكومت نظامي را روز هم اعلام بكنند. ما هم هيچ خبر از هيچ نداشتيم. اعلام بكنند مردم توي خيابانها نيايند، قواي انتظاميه تمام را بگيرند؛ تمام خيابانها و اينها را قواي انتظامي و آلاتي كه آنها دارند؛ تانكها را بياورند مستقر كنند. و بنابراين بود كه در همان شب بريزند و هر كس را كه احتمال بدهند كه اين يك مثلًا چيزي هست از بين ببرند و بعد هم چه بكنند. ما هيچ اطلاع نداشتيم. مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبْ قضايا واقع شد، مثلًا گفته شد كه بشكنيد اين اعتصاب را، اين نظام را، اين حكومت نظامي را. خوب، مردم شكستند؛ و آنها نتوانستند كه بياورند نابودشان بكنند. بعد آن درگيريها پيدا شد. مرحوم قرني، ـ خدا رحمتش كند ـ اينجا بود. به من گفت كه مقاتله و جنگ ما بين مردم و قواي دولتي در آن شب سه ساعت و نيم بود. با سه ساعت و نيم، دستهاي خالي بر تانك و توپ و مسلسل و اينها غلبه كرد! اين غلبه، غلبه الهي بود. اين نظر خدا بود. اين نظر خدا را حفظش بكنيد. خودتان را متصل كنيد به آن درياي بيپايان الوهيّت. قلبهايتان را متصل كنيد به مبدأ خير. همه چيز از اوست. او كس همه كس است… .
امام دراولين اعلاميه خود چنين نوشته است: « بسم اللَّه الرحمن الرحيم قال اللَّه تعالي: قُلْ انَّما اعِظُكُم بِواحِدَهٍْْ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثني وَ فُرادي (سبأ: 46). … اين كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قيام براي خداست كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوههاي گوناگون عالم طبيعت رهانده:
خليلآسا درِ علم اليقين زن نداي «لا احبّ الآفلين» زن
چه کسي حق دارد قانونگذاري کند و قانونگذار چه صلاحيتهائي بايد داشته باشد؟
امام می فرمود : « … و از اين اصل(توحيد) ما نيز معتقديم كه قانونگذاري براي بشر تنها در اختيار خداي تعالي است، همچنانکه قوانين هستي و خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و كمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانين الهي است كه توسط انبيا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادي او و تسليم در برابر ساير انسانهاست.»
« از اين جهت حكومت اسلامي «حكومت قانون الهي بر مردم» است.»
امام خميني( يکي از قلههاي ايمان وشجاعت بود ومي فرمود: « … من از آن آدمها نيستم كه اگر يك حكمي كردم بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود؛ من راه ميافتم دنبالش. اگر من خداي نخواسته، يكوقتي ديدم كه مصلحت اسلام اقتضا ميكند كه يك حرفي بزنم، ميزنم و دنبالش راه ميافتم و از هيچ چيز نميترسم بحمد اللَّه تعالي. و اللَّه، تا حالا نترسيدهام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم كه ميبردندم، آنها ميترسيدند؛ من آنها را تسليت ميدادم كه نترسيد.»
وقتي كه مطلبْ الهي شد، ديگر خوف از قدرتها [نيست؛] هيچ قدرتي مثل قدرت خدا نيست. خوف از قدرتها كساني بايد داشته باشند كه اعتقاد به خداي تبارك و تعالي ندارند. مسلمين، مؤمنيني كه اعتقاد دارند به مبدأ قدرت، اينها از قدرتها نبايد بترسند. پيغمبر اكرم كه ايمان به قدرت مطلق خداي تبارك و تعالي داشت، در صورتي كه عددشان كم بود و چيزي نبود و فقير هم بودند، از همين فقيرهاي بيچاره بودند، لكن قدرت ايمان داشتند و قيام كردند و قدرتها را يكي بعد از ديگري شكستند و همه را دعوت به توحيد كردند، توحيد را در جامعه رشد دادند … »
انسان شناسی
درزمینه انسان شناسی امام با الهام از آيات قرآن دريافته بود که انسان با بهرهبرداري از مواهب ويژه خدا ميتواند به بالاترين کمالات وجودي برسد که هيچ مخلوقي توان واستعداد رسيدن به آن جايگاه را ندارد ودر صورت بيتوجهي به اين نعمتها به در جه پائينتر از حيوانات وجمادات سقوط ميکند.
دین وسیاست
يکي از مهمترين ومشکلترين کارهاي امام تبيين اين بعد مهم دين يعني رابطه دين وسياست وتلاش براي روشنگري وتغيير ديدگاههاي حداقلي بود. ايشان در اين باره مطالب مبسوطي دارد که به بخشي از آنها را اشاره ميشود:
1. رفع ذهنيت منفي نسبت به سياست
« در اذهان بسياري ـ بلكه اكثري، بيشتري از مردم، بيشتري از اهل علم، بيشتري از مقدسين ـ اين است كه اسلام به سياست چه كار دارد؛ اسلام و سياست اصلًا جداست از هم. هميني كه حكومتها ميل دارند، هميني كه از اول القا كردهاند اين اجانب در اذهان ما و حكومتها در اذهان ما كه اسلام به سياست… آخوند چه كار دارد به سياست. فلان آخوند را وقتي عيبش را ميگيرند ميگويند: آخوند سياسي است! اسلام را ميگويند از سياست كنار است؛ دين علي حده است، سياست علي حده. اينها اسلام را نشناختهاند… حتي حالا باورشان آمده است آقايان به اينكه اسلام با سياست جداست. اين يك احكام عبادي است كه بين خودش است و خدا..»
امام در اين باره ميفرمايد:
« آنقدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه ميكنيد، هفت ـ هشت تا كتابي است كه مربوط به عبادات است، باقياش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و اين طور چيزهاست. ما همه آنها را گذاشتيم كنار و يك بُعد را، يك بعد ضعيفش را گرفتيم.»
پيشنهاد های شما چیست؟
1- رهنمودهاي امام سرمايه بزرگ ملي ماست نبايد درگوشه کتابخانه ها بماند.زيرا قرآن ،قوانين کلي براي خوشبختي جامعه وافراددرهمه زمان ها ومکان ها داردولي کارشناساني بايد اين کليات را متناسب با هرزمان ومکان به صورت دستور العملهاي اجرائي به دولت ومردم ارائه کنند.واين کاربسيارمهمي بود که امام انجام داد وبا الهام ازقرآن ،راه رهائي ازمستکبران وزندگي با عزت را به ملت ها نشان داد. نبايدهمانند صحيفه سجاديه ونهج البلاغه مهجورشود وفقط از آنها تجليل شود.به نظر مي رسد که لازم است همه قواي سه گانه ،وزارتخانه ها ونيروهاي مسلح ،کارشناساني فرهيخته رابراي استخراج مطالب مربوط به خود مامور کنند
2-کارشناساني با تجربه بابررسي انديشه هاي اما م ،سبک زندگي اسلامي را تدوين کنند