یا مهدی عج
کندوی باغ هستی ،بی اوعسل ندارد
بی او کتاب عاشق ،ضرب المثل ندارد
گفتا که بین خوبان ،مهدیست یا که یوسف
گفتم که دردوعالم ،مهدی عج بدل ندارد
اللهم العجل الولیک الفرج
یا مهدی عج
بهار نزدیک است ،مردمان درتب وتاب آمدن بهارند .
خانه تکانی ،گردگیری ،شستشوی وسایل خانه ،خرید لباس و….
تابه حال باخود فکرکرده ایم که با آمدن بهار باید قلب وذهنمان نیز تکانی بخورد ؟
فکرکرده ایم سال دیگری گذشت وبازهم ظهور اتفاق نیفتاد ؟
تابه حال فکرکرده ایم یوسف تنهای ما چه می کند ؟
وقتی خرید میکنیم یا سفره هفت سین را مرتب میکنیم چطور ؟
یادی هم از آقا بکنیم درسالی که با مادر عزیزشان آغاز میکنیم .
اللهم العجل الولیک الحجه
یازهرا (س)
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع :
کارگران مشغولند ،کاراحداث ضریح
چندروزی مانده به اتمام ضریح
مهدی فاطمه آید ،به تماشای ضریح
عیدامسال ،نماز ،صحن بقیع
فلش راهنما ،مرقد زهرای شفیع (س)
“به یقین یوسف ما آمدنی است “
یا حسین (ع)
راه رفتن درحرم راه گذر از صافی است
هرکجا رفتی بغیر از کربلا علافی است
کعبه را هفت مرتبه دورش بگردی بس بود
کربلا را کمتر از صدبار بی انصافی است
یادشهدا ،گرامی
باصلواتی روحشان را شاد بگردانید .
یا مهدی (عج)
گذشت جمعه ولی دعای ما نگرفت
دعای ما نه بگو “ادعای “ما نگرفت
اگر به یاد تو بودم چرا دلم نشکست ؟
چرا غروب رسید وصدای ما نگرفت ؟
فجر انقلاب
برخیز، که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سرزده است
«والفجر» که سوگند خدای ازلی است
روشنگر حقی است که با «آلعلی» است
این سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسینبنعلی» است
شب رفت و سرود فجر، آهنگین است
از خون شهید، فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است
شب طی شد و روز روشن از راه رسید
خورشید امید شرق، از غرب دمید
عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمی تازه دمید
این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقیو غربی است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و یکپارچگی
زیباتر از این نمیتوان پیدا کرد
جانهای جهانیان به لب آمده است
جان در پی حق، داوطلب آمده است
جمهوری اسلامی ما در این قرن
فجری است که در ظلمت شب آمده است
بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگی گذشته، یارب مپسند
این در که بهروی ما گشودی از مهر
بار دگر از قهر، خدایا تو مبند
دهه فجر
دهه فجر سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر فجرآفرینان سرزمین اسلامی مبارک وخجسته باد
مولای غریبم
دراین زمانه کسی بی قرارمولا نیست
انیس خاطر مجنون خیال لیلا نیست
اگرنیامده است تا به حال حق دارد
برای آمدن اودلی مهیا نیست
زبس که دغدغه نان وآب بسیار است
دگر کسی زدل وجان به یاد آقا نیست
- دنیا خسارت دیده قحطی است ،فکرمی کنم این بار توباید بیایی تا باران ببارد …
اللهم العجل الولیک الفرج
السلام علیک یا رحمه للعالمین
- حق چودید آن نورمطلق درحضور
آفرید ازنور او صد بحرنور
آفرینش راجزاومقصود نیست
پاک دامن ترز اوموجود نیست
- هردلی پروانه درکوی محمد ص می شود
عاشقی دیوانه ازروی محمد ص می شود
درقیامت چشم ودل سوی محمدص می شود
کارما درکنج ابروی محمد ص می شود
- ای احمدیان به نام احمدصلوات
هردم به هزارساعت ازدم صلوات
ازنورمحمدی دلم مسروراست
پیوسته بگو توبرمحمدص صلوات
لبیک یا رسول الله صلی الله علیک
لبیک
شکرخدا که نام محمد ص دراذان ماست
مامسلمانیم وعشق محمد ص ازآن ماست
ازیامحمد ص زبان ودهان خسته کی شود
اصلا زبان برای همین دردهان ماست
لبیک یا رسول الله صلی الله علیک
یا رسول الله صلی الله علیه وآله
درپی اهانتهای مکرر نشریات اروپایی مخصوصا روزنامه فرانسویی به پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه وآله
همه طلاب مدرسه علمیه نورالزهرا سلام الله علیها این عمل قبیح وتوهین آمیزرا محکوم کرده وازمراجع قانونی وذی صلاح خواستار پیگیری می باشند .
لبیک یا رسول الله صلی الله علیک
اجازه
**اجازه همسر در درمان
سؤال: چرا زن براي عمل جراحي خود نيازمند امضاي همسرش ميباشد؟
پاسخ: با توجه به شواهد موجود باید اذعان نمود که چنين قانوني وجود ندارد و صرفاً بحث اجازه از خود فرد مطرح است. در بند 2 از ماده 59 قانون مجازات اسلامي اينگونه بيان ميگردد كه: «هر نوع عمل جراحي يا طبي مشروع كه با رضايت شخص يا اوليا يا سرپرستان يا نمايندگان قانوني آنها و رعايت موازين فني و علمي و نظامات دولتي انجام شود، در موارد فوري اخذ رضايت ضروري نخواهد بود».
به اين ترتيب اين ماده قانونی تصريح دارد به اينكه در عمل جراحي، رضايت شخص يا اوليا يا سرپرست بيمار گرفته ميشود. بايد گفته شود كه اشخاص اعم از زن و مرد از ديدگاه قانون، پس از رسيدن به سن بلوغ رشيد محسوب شده مگر آنكه عدم رشد يا جنون آنان اثبات گردد و زنان نيز از اين قاعده مستثني نبوده و فقط افراد محجور (غير رشيد، مجنون) تحت سرپرستي و قيموميت ميباشند.
لذا فرمي كه در اكثر بيمارستانها جهت امضا وجود دارد، فرم همراه ميباشد و هر كسي به عنوان همراه ميتواند این فرم را امضا نمايد. ضمن آنكه زن ميتواند مطابق قانون، صرفاً خودش به عنوان صاحب نفس، برگه را امضا نمايد.
البته همان گونه كه در قانون مشاهده ميشود، اين امر شامل موارد فوري كه حال بيمار وخيم ميباشد، نبوده و در چنين مواردي حتي بدون اجازه از خود بيمار يا همراه وي، بيمارستان موظف است اقدامات ضروري را به انجام رساند و مطابق بند 2 ماده واحده قانون مجازات خودداري از كمك به مصدومين و رفع مخاطرات جاني مصوب 1354، جرم محسوب گشته و داراي محكوميت ميباشد.
در خصوص بيان دليل اينكه چرا بيمارستانها از بيمار و يا همراه وي امضا ميگيرند، ميتوان به ماده 60 قانون مجازات اسلامي استناد نمود كه: «چنانچه طبيب قبل از شروع درمان يا اعمال جراحي از مريض يا ولي او برائت حاصل نموده باشد، ضامن خسارت جاني يا مالي يا نقص عضو نيست و در موارد فوري كه اجازه گرفتن ممكن نباشد، ضامن نميباشد».
به اين ترتيب پزشکان برای اینکه اگر در حین عمل جراحی، سهواً خسارت جانی یا مالی یا نقص عضو برای بیمار پیش آمده ضامن نباشند، سعی ميکنند از خود بیمار یا همراه او امضایی مبنی بر برائت خود از خسارات احتمالی، بگیرند و به این وسیله با آرامش خاطر به درمان بپردازند. در حقیقت هدف اصلی این ماده، ایجاد امنیت شغلی برای پزشک است.
اللهم العجل الولیک الحجه
میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)
آغاز امامت و ولایت
- صدشاخه گل محمدی با صلوات تقدیم امام عسگری ع درعتبات
جز حضرت مهدی عج نبود نایب او آغاز امامتش درود وصلوات
-آقا ردای سبز امامت مبارکت پوشیدن لباس خلافت مبارکت
ای آخرین ذخیره ی زهرایی حسین آغاز روزگار ولایت مبارکت
- تاج زیبای ولایت به شما می نازد علی ع آن شاه ولایت به شما می نازد
مهدی فاطمه ای منتقم خون حسین تو امامی وامامت به شما می نازد
شعري بسيار زيبا درباره زن، تقديم به تمام زنان با حياي ايران زمين
اي زن تو که بانويي چو زهرا داري/ گنج شرف و گوهر تقوا داري
حيف است اسير خود نمايي باشي/ آزاد به شيوه اي کذايي باشي
با زلف شلال به خيابان رفتن/يعني که به سوي دام شيطان رفتن
حيف است که از بلهوسان باشي تو / رقاصه به آهنگ کسان باشي تو
زن نيست عروسکي که کوکش بکنند/رقاصه به هر سبک و سلو کش بکنند
افسوس اگر که سست ايمان باشي/بازيچه ي نقشه هاي شيطان باشي
مگذار حجاب را بگيرند از تو / اين گوهر ناب را بگيرند از تو
حيف است به نيش خنده اي خام شوي/ زنجير طلا ببيني و رام شوي
با عشوه دل کسي ملرزان اي زن/ پايي ز ره خدا ملغزان اي زن
زنهار که زن ماکت آرايش نيست/ جز مايه افتخار و آسايش نيست
مگذار که هرزه ها نگاهت بينند / در سايه چشمهاي تو بنشينند
مگذار که بر خط لبت راه روند / گستاخ شوند و تا خود ماه روند
اي هر چه جواهرست در پايت پست/مانند جواهري مشو آلت دست
اي زن تو اساس آفرينش هستي/همواره کلاس آفرينش هستي
حيف است کلاس خويش پايين بردن/ با سکه کم عيار، قيمت خوردن
حيف است که خود بشکني و خوار شوي/بازيچه ي اهل کوي و بازار شوي
تو آينه اي و تيرگي حقت نيست/ اي غيرت محض بي رگي حقت نيست
زن، زندگي است زندگي ميداني؟/ پايبند به اين اصل مهم مي ماني؟
بايد که تو را مقام والا باشد / حيف است تو را بهاي کالا باشد
گل را به جمال و رنگ و بو بشناسند/ زن را به وقار و آبرو بشناسند
اي دختر امروز، زن فردا باش/ آرام دل فاطمه ي زهرا باش
تفسير مقام مادري آسان نيست/ تفسير شو، اين شکوه، بي پايان نيست
بايد که همه به اين حقيقت برسند/زن، ملعبه ي دست هوسبازان نيست
مگذار که دکمه ي حيا باز شود / دلبستگي کذايي آغاز شود
مگذار که دامن شرف آب رود / کوتاه چنان شود که از تاب رود
زن صيد فتاده در دل صحرا نيست/ زن لقمه نرم و چرب کرکسها نيست
مگذار از دين و دلت ره بزنند/ خود باخته را به به و چهچه بزنند
بگذار گرسنگان شهوت يک عمر/ برسفره ي حسرت تو، له له بزنند
مگذار کلاغان، طمع دانه کنند/در زلف پريشان شده ات لانه کنند
زنهار که زن چراغ چشمک زن نيست/ با دست اشاره ي کسي روشن نيست
زن را نسزد که هر کجايي بشود/ سرگشته ي بزم دلربايي بشود
زن را آن هم اگر زن مسلمان باشد/ بايد که نماد پارسايي بشود
زن نيست مجسمه که در يک ميدان/ در منظر خلق رونمايي بشود
اي زن تو به قدر خويش واقف هستي/در رمز و رموزعشق،کاشف هستي
حيف است که دست کم بگيري خود را / در مرتبه ي خود نپذيري خود را
حيف است بت عشوه پراني باشي/در تير رس چشم چشراني باشي
حيف است که هويت تو مات شود/شطرنجي فن عده اي لات شود
حيف است که عشق را به بازي گيرند/ از دست تو تاج سرفرازي گيرند
مگذار عقايد تو پامال شود / پامال فزونخواهي آمال شود
آنانکه زمين چمن اميالند / در رهگذر آدميان پامالند
در دامن خود مرد بپرور اي زن/ صد ها دل پر درد بپرور اي زن
آن مرد که او مرد ولايت باشد/ آن دل که در او درد ولايت باشد
مگذار که عصمتت به تاراج رود/ از فرق شرف ستاره تاج رود
خوش گفت به وصف تو امام شهدا / ((از دامن زن، مرد به معراج رود))
مصاحبه
بسمه تعالی متن مصاحبه با کیهان
خودتان را معرفی کنید وانگیزه تالیف این کتاب را بفرمائید؟
سید رضا فقیهی هستم طلبه حوزه علمیه قم با 10 سال سابقه درس خارج واز دروس دانشگاهی هم دارای دکتری علوم قرآ ن وحدیث ودانشجوی دکتری فقه ومعارف که البته درحال تنظیم رساله هستم
درمورد کتاب توضیح بدهید
امروز دنیای اسلام بیدار شده ودر پی یک راه نجات هستند ولی مع الاسف با اندیشه ها و افکار امام آشنا نیستند نام امام را شنیده اند ولی نظام سلطه تبلیغاتی ، مجال معرفی صحیح امام را نمی دهد باتمام قدرت تبلیغی بر ای تخریب وجهه او کار می کنند.نظام سلطه تلاش می کند براین موج بیداری سوار شودوتا حدودی هم موفق شده زیرا مسلمانان جهان الگوی سیاسی قرآن را نمی شناسند
عده اي درتلاش اند که اين انديشه ها رابيگانه از اسلام وقرآن معرفي کنندومستکبران نيز براي پيشگيري از اين انديشه ،سرمايه گذاري کلان کردند.وبراي جداکردن اهل سنت ،تلاش مي کنند که اين تفکر را تفکر خاص شيعي معرفي کنند گویا تفکر شیعی از اسلام اصیل جداست اين کتاب در پي تبيين رابطه انديشههاي سياسي امام باآيات قرآن و پاسخگوئي به اين سوال است که: منشا انديشههاي سياسي امام کدام آيات قرآن ميباشد؟تامردم مسلمان جهان بدانند که همه اندیشه های این مصلح دینی والهی از متن قرآن الهام گرفته است اندیشه های او وابستگي تام به جهانبيني او دارد و جهانبيني امام نيز از قرآن الهام ميگيرد.
از سوی دیگر انديشههاي سياسي امام خميني( مهمترين موضوع تاثيرگذار در قرن اخير و مهمترين منبع وشاخص تفکر انقلاب اسلامي است برای دوستان امام نیز یک شاخص ومعیاری لازم است تا از انحرافات ونسبت های ناروا پیشگیری بشود
آیا تا کنون در این زمینه کاری انجام شده است ؟
در موضوع انديشههاي سياسي امام پژوهش هائي انجام شده ومتوني چاپ ومنتشر شده است ولي در زمينه « مباني قرآني انديشهها» کار مدون ومقاله اي ديده نشده است.
ساختار این کتاب چگونه تنظیم شده است؟
دردوساحت بحث شده است. اول جهانبيني ودوم ایدئولوژی ،ودرهرساحت ابتدا اندیشه امام استخراج شده وسپس مبانی قرآنی آن مورد بررسي قرار گرفته است:
نگاه امام به کل جهان نگاه توحيدي است چون قرآن، توحيد را زيربناي همه معارف اسلام معرفي ميکند.
امام با الهام از قرآن، آثار توحيد را درکلام ودرعمل نشان داد ازقبيل:
خدامحوري ،انحصار قانونگذاري، حكومت و ولايت براي خدا، نترسيدن از غير خدا، شهادتطلبي، آزادي از بندهاي خرافي ،ممنوعيت دادخواهي از حاکمان غير الهي، توكل، تولي و تبري
امام هدفهاي پيامبران را دستهبندي ميکرد و بر اين باور بود که هدف اساسي از حكومت انجام وظيفه الهي، فراخواندن مردم به سوي خدا، دعوت به يكتاپرستي و مبارزه با شرك و شكستن زنجيرهاي اسارت است.و گستره دين را، فراگير وشامل همه عرصههاي زندگي مي دانست.
درساحت ايدئولوژي:
ـ امام بر ضرورت حکومت در اسلام به دلايل « سيره عقلا» و « لزوم اجراي احكام اسلامي» و « جاودانگي اسلام و ضرورت استمرار اجراي احكام»، « سنت و سيره رسول الله( »، « ضرورت پيشگيري از هرج و مرج» و « ماهيت و كيفيت قوانين اسلام» استناد ميکند.
ـ شرايط زمامدار راغير از شرايط عامه، مثل عقل و تدبير، عبارت از: علم به قانون و عدالت مي دانست.
باور داشت که در نظام اسلامي، حاکميت از آنِ دين و مکتب است، نه از آنِ اشخاص؛ حتي اگر آن شخص، پيامبر يا امام معصوم باشد.
ـ ولايت فقيه دلایل متعدددارد در اين رساله به دلايل قرآني بسنده شده است.
ـ در نظام سياسي قرآن، مردم، هم حقوق وهم تکاليف دارند از قبيل:
مقبوليت، عينيت بخشيدن و مشارکت، مشورت و خيرخواهي و نظارت بر حکومت
عدالت، امنيت، آزادي، کرامت، آموزش، رفاه
ـ امام( ، مشروعيت حکومت را از جانب خدا و مشروعيت ولي فقيه را از طرف امام معصوم ميدانست و معتقد بود که مردم در تحقق و استقرار حكومت نقش دارند.
معتقد بودکه در قرآن سياست خارجي، بر اساس استقلال، دعوت به اسلام، جهاد و ظلمستيزي، عزت، پايبندي به پيمانها، حمايت از مظلوم، وحدت امت و احترام متقابل بيان شده است.
امام همه اين انديشهها را از قرآن الهام گرفته است .
خردورزی
امام به اعتبار عقل و خرد ورزي تاکيد دارد و بزرگترين مشکل دنياي امروز را که نظام سلطه زورمدارانه و ظالمانه بر آن حاکم است همين حس گرائي صرف وعدم توجه به عقل ميدانست و از همين جهت هنگامي که احساس نمود زمينه هدايت يک رهبر جهاني براي او فراهم آمده است اولين رهنمودش توجه به مسئله شناخت بود.ومشکل مهم جهان مادي را دور شدن از استدلالهاي عقلي ميداند. و برهان عقلي را مقدم بر هر چيز ميشناسد. امام با الهام از قرآن، همه ابزارهاي شناخت (حسي وعقلي) را معتبر دانسته وبهرهبرداري نموده است و بر اين اساس زيربناي انديشههاي سيا سي او خرد ورزي عميق است.
امام بر اين باور بود که بعد از آنكه برهان بر مطلبي قائم شد و مقدمات آن درست بود، پيروي از آن برهان لازم است گرچه تمام عالم بر خلاف آن اتفاق داشته باشند و يا نصي كه سند آن هم صحيح است از نبي مرسل بر خلاف آن صادر شود و يا وحي منزل بر خلاف آن باشد. ايشان ميفرمايد:
… و الحاصل: اگر دليل قائم شد بر اينكه مبدأ عالم، موجود صرف و واحد است و برهان آن را اثبات كرد، اگر پيامبري گفت خدا دوتاست، بايد كلام او را تأويل نمود به اينكه مثلاً به خاطر مصلحتي آن را گفته است و الّا چنين پيامبري مرسليت خود را تكذيب نموده است.
امام با الهام از قرآن کريم، جهانبيني توحيدي داشت وهمه مراتب توحيد را با تمام وجود باور داشت به ويژه توحيدافعالي وعملي وتوحيد در حاکميت وقانونگذاري که در صحنه جامعه وسياست جلوهگر شد. اين باور عميق نقش اصلي در انديشههاي سياسي امام داشت وهمين انديشه در جاي جاي رفتار وگفتار او و نيز از قلم و سخن و عمل او آشکارا و بارز بود.
آنچه را دانشمندان باعقل واستدلال منطقي ميفهمند عارفان الهي با شهود قلبي ميبينند. توحيدفاعلي در زندگي همه بسيار پر رنگ وفراگير است و امام خميني( در همه مراحل انقلاب ونهضت توجه خاص به آن داشته وبيشترين مطالب را در اين زمينه دارد و ميفرمايد:
… اي عزيز، … بدان … قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبيت پيدا ميشود و فاعل علي الاطلاق و مسبب الاسباب آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند كه يك پشه خلق كنند نتوانند، و اگر پشهاي از آنها چيزي بربايد، نتوانند پس بگيرند. قدرت پيش حق تعالي است. اوست مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و رياضتي شده در قلب خود با قلم عقل نگارش ده كه لا مؤثّر في الوجود إلاّ اللّه « نيست كار كني در دار تحقق جز خدا».
امام بر این باور بود که توحيد علمي کافي نيست ومیفرمود :آدمهاي زيادي را ديدهام كه سي سال به علم توحيد مشغول شده و در عرض اين سي سال هم خداوند متعال او را نگذاشته كه بيچاره باشد، ولي با وجود اين، دلش چنان مضطرب است كه در امور معاش و معيشت به قدر خردلي توكل ندارد، با اينكه اگر به همين شخص بگويي در عالم قدرتي به غير قدرت مطلقه حقه هست، دليل و برهان اقامه ميكند كه نيست. همه اينها براي اين است كه قوه عامله ضعيف است و نتوانسته آنچه را كه با برهان فهميده است به قلب بياورد، اگر توحيد قلبي باشد، خيلي چيزها همانند: رضا، تسليم، اطمينان، طمأنينه قلب، يأس از ما في أيدي الناس، توكل و صبر به دنبال آن ميآيد.
يکي ازجلوههاي توحيد فاعلي در انقلاب: … توطئه اين بود كه حكومت نظامي را روز هم اعلام بكنند. ما هم هيچ خبر از هيچ نداشتيم. اعلام بكنند مردم توي خيابانها نيايند، قواي انتظاميه تمام را بگيرند؛ تمام خيابانها و اينها را قواي انتظامي و آلاتي كه آنها دارند؛ تانكها را بياورند مستقر كنند. و بنابراين بود كه در همان شب بريزند و هر كس را كه احتمال بدهند كه اين يك مثلًا چيزي هست از بين ببرند و بعد هم چه بكنند. ما هيچ اطلاع نداشتيم. مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبْ قضايا واقع شد، مثلًا گفته شد كه بشكنيد اين اعتصاب را، اين نظام را، اين حكومت نظامي را. خوب، مردم شكستند؛ و آنها نتوانستند كه بياورند نابودشان بكنند. بعد آن درگيريها پيدا شد. مرحوم قرني، ـ خدا رحمتش كند ـ اينجا بود. به من گفت كه مقاتله و جنگ ما بين مردم و قواي دولتي در آن شب سه ساعت و نيم بود. با سه ساعت و نيم، دستهاي خالي بر تانك و توپ و مسلسل و اينها غلبه كرد! اين غلبه، غلبه الهي بود. اين نظر خدا بود. اين نظر خدا را حفظش بكنيد. خودتان را متصل كنيد به آن درياي بيپايان الوهيّت. قلبهايتان را متصل كنيد به مبدأ خير. همه چيز از اوست. او كس همه كس است… .
امام دراولين اعلاميه خود چنين نوشته است: « بسم اللَّه الرحمن الرحيم قال اللَّه تعالي: قُلْ انَّما اعِظُكُم بِواحِدَهٍْْ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثني وَ فُرادي (سبأ: 46). … اين كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قيام براي خداست كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوههاي گوناگون عالم طبيعت رهانده:
خليلآسا درِ علم اليقين زن نداي «لا احبّ الآفلين» زن
چه کسي حق دارد قانونگذاري کند و قانونگذار چه صلاحيتهائي بايد داشته باشد؟
امام می فرمود : « … و از اين اصل(توحيد) ما نيز معتقديم كه قانونگذاري براي بشر تنها در اختيار خداي تعالي است، همچنانکه قوانين هستي و خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و كمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانين الهي است كه توسط انبيا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادي او و تسليم در برابر ساير انسانهاست.»
« از اين جهت حكومت اسلامي «حكومت قانون الهي بر مردم» است.»
امام خميني( يکي از قلههاي ايمان وشجاعت بود ومي فرمود: « … من از آن آدمها نيستم كه اگر يك حكمي كردم بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود؛ من راه ميافتم دنبالش. اگر من خداي نخواسته، يكوقتي ديدم كه مصلحت اسلام اقتضا ميكند كه يك حرفي بزنم، ميزنم و دنبالش راه ميافتم و از هيچ چيز نميترسم بحمد اللَّه تعالي. و اللَّه، تا حالا نترسيدهام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم كه ميبردندم، آنها ميترسيدند؛ من آنها را تسليت ميدادم كه نترسيد.»
وقتي كه مطلبْ الهي شد، ديگر خوف از قدرتها [نيست؛] هيچ قدرتي مثل قدرت خدا نيست. خوف از قدرتها كساني بايد داشته باشند كه اعتقاد به خداي تبارك و تعالي ندارند. مسلمين، مؤمنيني كه اعتقاد دارند به مبدأ قدرت، اينها از قدرتها نبايد بترسند. پيغمبر اكرم كه ايمان به قدرت مطلق خداي تبارك و تعالي داشت، در صورتي كه عددشان كم بود و چيزي نبود و فقير هم بودند، از همين فقيرهاي بيچاره بودند، لكن قدرت ايمان داشتند و قيام كردند و قدرتها را يكي بعد از ديگري شكستند و همه را دعوت به توحيد كردند، توحيد را در جامعه رشد دادند … »
انسان شناسی
درزمینه انسان شناسی امام با الهام از آيات قرآن دريافته بود که انسان با بهرهبرداري از مواهب ويژه خدا ميتواند به بالاترين کمالات وجودي برسد که هيچ مخلوقي توان واستعداد رسيدن به آن جايگاه را ندارد ودر صورت بيتوجهي به اين نعمتها به در جه پائينتر از حيوانات وجمادات سقوط ميکند.
دین وسیاست
يکي از مهمترين ومشکلترين کارهاي امام تبيين اين بعد مهم دين يعني رابطه دين وسياست وتلاش براي روشنگري وتغيير ديدگاههاي حداقلي بود. ايشان در اين باره مطالب مبسوطي دارد که به بخشي از آنها را اشاره ميشود:
1. رفع ذهنيت منفي نسبت به سياست
« در اذهان بسياري ـ بلكه اكثري، بيشتري از مردم، بيشتري از اهل علم، بيشتري از مقدسين ـ اين است كه اسلام به سياست چه كار دارد؛ اسلام و سياست اصلًا جداست از هم. هميني كه حكومتها ميل دارند، هميني كه از اول القا كردهاند اين اجانب در اذهان ما و حكومتها در اذهان ما كه اسلام به سياست… آخوند چه كار دارد به سياست. فلان آخوند را وقتي عيبش را ميگيرند ميگويند: آخوند سياسي است! اسلام را ميگويند از سياست كنار است؛ دين علي حده است، سياست علي حده. اينها اسلام را نشناختهاند… حتي حالا باورشان آمده است آقايان به اينكه اسلام با سياست جداست. اين يك احكام عبادي است كه بين خودش است و خدا..»
امام در اين باره ميفرمايد:
« آنقدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه ميكنيد، هفت ـ هشت تا كتابي است كه مربوط به عبادات است، باقياش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و اين طور چيزهاست. ما همه آنها را گذاشتيم كنار و يك بُعد را، يك بعد ضعيفش را گرفتيم.»
پيشنهاد های شما چیست؟
1- رهنمودهاي امام سرمايه بزرگ ملي ماست نبايد درگوشه کتابخانه ها بماند.زيرا قرآن ،قوانين کلي براي خوشبختي جامعه وافراددرهمه زمان ها ومکان ها داردولي کارشناساني بايد اين کليات را متناسب با هرزمان ومکان به صورت دستور العملهاي اجرائي به دولت ومردم ارائه کنند.واين کاربسيارمهمي بود که امام انجام داد وبا الهام ازقرآن ،راه رهائي ازمستکبران وزندگي با عزت را به ملت ها نشان داد. نبايدهمانند صحيفه سجاديه ونهج البلاغه مهجورشود وفقط از آنها تجليل شود.به نظر مي رسد که لازم است همه قواي سه گانه ،وزارتخانه ها ونيروهاي مسلح ،کارشناساني فرهيخته رابراي استخراج مطالب مربوط به خود مامور کنند
2-کارشناساني با تجربه بابررسي انديشه هاي اما م ،سبک زندگي اسلامي را تدوين کنند
لباس
آقای حداد عادل می فرمایند :
“لباس انسان پرچم کشور وجود اوست، پرچمی که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده و اعلام میکند که از کدام فرهنگ تبعیت میکند … جامعه غربی با لباسی که برتن دارد با ما سخن می گوید اگر به این سخن گوش دهیم فلسفه و فرهنگ غرب را خواهیم شنید.
دوختن لباسهای تنگ برای مردم هزار سال پیش کاری چندان دشوار و پیچیده نبوده که نتوانند از عهده آن برآیند و امروزه هم دشوار نیست، علاوه براین مردم قدیم هراندازه هم که مطابق معیارهای غربی عقب مانده فرض شوند این اندازه می فهمیده اند که اگر شلوار را گشاد ندوزند و دامن پیراهن راکوتاهتر کنند صرفه جویی کرده اند و این خود به نفع آنهاست . پس نمی توان گفت این تفاوت در شکل لباس ناشی از پیشرفت و عقب ماندگی است و نمی توان گفت که شرقیان اگر می توانستند آنها هم مثل مردم امروز غرب لباس می دوخته اند .
باید گفت: این جهان بینی و نظام ارزشهای شرق است که اقتضای چنان لباسی را دارد و لباس امروز غرب نیز متناسب با جهان بینی و فرهنگ امروز غرب است. در تمدن غرب “زن، فقط تن” است و ارزش او به اندازه ارزش تن اوست. در چنین فرهنگی لباس وسیله ای برای پوشش تن نیست بلکه برای آرایش آن است و در چنین حال و هوایی که شخصیت زن به نمایش جسم اوست لباس او باید تنگ باشد تا با کمک آن بعضی از اندام خود را در “قالب” و بعضی دیگر را در “قاب” بگیرد.
آنچه مدل لباس را تعیین می کند روانشناسی جنسی است و در حقیقت مبتکران مدهای تازه همواره در کار تنظیم نسبت میان برهنگی وپوشیدگی هستند تا بتوانند حداکثر جلوه و جاذبه را در این جنس وحد اکثر اشتیاق را در آن حنس دیگر ایجاد نمایند. این تنها لباس زن نیست که تابع رابطه “چشم و جسم” است که لباس مردان نیز هست.
محدودیتهایی که برای غریزه جنسی در اسلام معین شده برای هدایت و رساندن انسان به مقصد است. تن تنها بخشی از وجود انسان است و انسان همه تن نیست، لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشاند. لباس برای او یک حریم است به منزله دیواری و دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند. لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آن که بر قدرت تحریک بیفزاید ، لباس پوست دوم انسان نیست بلکه خانه اول اوست. انسان اسلام به جای آن که تن خود را به خلق بفروشد جان خود را به خدای خویش میفروشد”
جمعیت
هر زن آمریکایی كه 7 فرزند داشته باشد؛ تشويق ميشود
تسنیم: طاهره لباف متخصص زنان و زایمان بسیج جامعه پزشکی لرستان و بانوی نخبه سال ۷۸ با تشریح خطرات کاهش جمعیت اظهار داشت: غربیها با سیاست، ۱۳ نوع وسیله جلوگیری از بارداری را در اختیار مردم ایران گذاشتند، در حالیکه در کشورهای اروپایی فقط ۳ نوع وسیله را در اختیار مردم میگذارند. در این میان سیاستهای رژیم اشغالگر قدس برای افزایش جمعیت ۲،۳ فرزند است و هر خانواده صهیونیست نیز باید ۴ فرزند داشته باشد، همچنین هر زن آمریکایی که ۷ فرزند داشته باشد او را به عنوان قهرمان ملی میشناسند.
وی تصریح کرد: باید با تقویت توالید نسل در کشور، جلوی انقراض نسلها را گرفت ولی امروز شاهد این مسئله هستیم که در استانهای برخوردار نیز نرخ باروریها کم شده است که با توجه به افزایش ۱۲ میلیونی سن باروری متاسفانه ۶ برابر کاهش در تولدها داشته ایم که این در نوع خود قابل توجه است.
لباف با بررسی عوامل تاثیر گذار در نرخ باروری و مقایسه آمارهای چند دهه گذشته عنوان کرد: نرخ باروری فاجعه آمیز است، به همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) هشدارهای لازم را برای افزایش نرخ سالمندی و خطر کنترل نسل را به آحاد جامعه دادهاند.
وی افزود: ایران یک درصد جمعیت جهان را داراست، در صورتیکه ۳۲ درصد از منابع زمین را در اختیار دارد و ما میتوانیم با مدیریت و بکارگیری امکانات کشور، بدون هیچ دغدغهای جمعیت را به مرز ۱۵۰ میلیون نفر برسانیم.
برنامه ريزي غرب براي ترويج کاهش جمعيت در ايران
واحد مرکزی خبر: خانم دکتر سیاح نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در همایش خانواده و بسیج در صدا و سیمای مرکز مازندران گفت: کشورهای غربی در حالیکه در رسانه های خود خانوادهها را به افزایش جمعیت تشویق میکنند با راه اندازی بیش از 60 هزار وبلاگ بدنبال ترویج کاهش جمعیت در ایران وایجاد بحران جمیتی هستند.
ثروتمندترین مرد جهان
«سید علی خامنه ای ثروتمندترین رهبر دنیاست!
چرا که:
خونی که در رگ ماست
همه هستی مان
جان ناقابل مان
و مختصر آبرویی که داریم
همه و همه
از آن خامنه ای است
که با این کلکسیون
و با این همه ثروت
ویلا ندارد… بیت دارد…
خانه اش به جای فرش
عرش دارد و گلیم و چند تکه آسمان
همه چیز ساده است
مثل خانه زهرا(س)
مثل خیمه حسین(ع)
و حسینیه امام خمینی(ره) دارد
و چفیه دارد
و عصایی که چوبش از شجره طوباست
و دست مجروحی که ریشه در “کف العباس” دارد»
حقیقتا درست هم هست؛ آیت الله خامنه ای ثروتمند ترین فرد جهان است، چون میلیون ها بسیجی جان بر کف دارد. ثروتمند ترین است، چون در عین مظلومیت، پر ابهت ترین است. ثروتمند ترین است، چراکه در دل طبقه مظلوم و محروم جامعه جای ویژه ای دارد. ثروتمند ترین است، چون از سلاله زهراست(س). ثروتمند ترین است، چون جانش را، جانی که برای مسلمین جهان عزیزتر از آن نیست، در راه دین و قران، ناقابل می داند…
و براستی چه ثروتی بالاتر و با ارزش تر از دشمنی بندگان دنیا؟ دشمنی کسانی که آنقدر از مال مردم مظلوم دنیا خورده اند که به دایره تبدیل شد
سبک زندگی عاشورایی
معنای واقعی حدیث «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» همین الگو و سبک زندگی امام حسین(ع) برای جوامع انسانی است. با توجه به این مساله باید گفت همه زیارتها و عزاداریها برای امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) باید با هدف رسیدن به این سبک زندگی صورت گیرد و همه آن اعمال را باید به عنوان مقدمهای برای رسیدن به این هدف مهم در نظر گرفت.
ذکر این نکته ضروری است که اگر به حادثه عاشورا تنها به عنوان رخدادی تاریخی نگریسته شود، سبک زندگی خاصی از آن استخراج نخواهد شد، اما به تعبیر برخی بزرگان ازجمله رهبر معظم انقلاب، عاشورا و کربلا یک حادثه نیست و یک فرهنگ است و این فرهنگ قابلیت ارائه سبک زندگی خاصی را برای بشریت دارد و همه جوامع این گونه از سبک زندگی را که مبتنی بر معرفت و آموزههای فطری است، میپسندند
برای بیان این سبک زندگی میتوان به سه سطح فردی، اجتماعی و سیاسی اشاره کرد و شاخصهای عاشورایی این سطوح را بیان داشت.
در عرصه فردی، با مشاهده رفتارهای امام حسین(ع) در طول دوران زندگی مشخص میشود که ایشان گونهای از رفتار بر مبنای دین، جوانمردی و اخلاص را ارائه میکردند. ازجمله شاخصهای دیگر رفتار ایشان، عبادتمحوری بود. همچنین در ظهر عاشورا، ایشان از نماز غافل نشدند.
اتخاذ این نگاه خدامحورانه را میتوان عامل اصلی پیروزی امام حسین(ع) در طول تاریخ دانست. شاخص دیگر زندگی امام حسین(ع) که در رخداد عاشورا تبلور دارد، سبک زندگی محبتمحورانه نسبت به اطرافیان و نزدیکان خود است که نمونههای آن در حادثه عاشورا بسیار زیاد است و میتوان به مواردی مانند احترام به بزرگتر و پیشی نگرفتن اصحاب و اهل بیت از امام(ع) اشاره کرد.
از جمله دیگر شاخصهای زندگی امام حسین(ع) میتوان به عنصر شجاعت اشاره کرد. باید توجه داشت که ائمه معصومین(ع) انسانهایی نبودند که در زندگی مادی غرق باشند و از فضایل اخلاقی مانند شجاعت بیبهره باشند.
عنصر حیا و حجاب هم در فرهنگ و سبک زندگی عاشورایی بسیار برجسته و محوری است که باید مورد توجه جامعه امروز ما قرار گیرد.
در بیان سبک زندگی عاشورایی در سطح اجتماعی هم میتوان به مواردی مانند عقلانیت اشاره کرد.
بر این اساس، ائمه معصومین(ع) به رغم برخورداری از ملکه عصمت و بهرهمندی از فیوضات الهی به امر عقلانیت بیتوجه نبودند.
امام حسین(ع) هیچ گاه تصمیمات خود را بدون مقدمه و پشتیبانی اتخاذ نمیکردند و پذیرش دعوت کوفیان با لحاظ این مساله بوده است.
شاخص دیگر در زندگی اجتماعی امام حسین(ع)، وفاداری به پیمان بود و به همین دلیل، ایشان تا زمان حیات معاویه به دلیل پیمان امام حسن(ع) با او، هیچگاه وارد نبرد و مبارزه با معاویه نشدند و همواره این پیمان را پاس داشتند.
ولایتمداری را نیز باید به عنوان شاخص دیگر زندگی اجتماعی امامحسین(ع) درنظر گرفت و در این رابطه، تاریخ موردی را در عدم تمکین ایشان از ولی زمان خود یعنی امام علی(ع) و امام حسن(ع) به یاد ندارد.
همین نگاه مهم در رفتار اهلبیت و یاران ایشان هم قابل توجه است. در بحث اجتماع، کوشش اصلی امام حسین(ع) هدایت مردم بود تا در مسیر زندگی مطلوب قرار گیرند و نطقها و سخنان ایشان در مکه، عرفات، مسیر حرکت و در کربلا در این راستا صورت میگرفت.
ایشان احیای دین و امر به معروف و نهی از منکر را اصلیترین هدف قیام خود میدانست تا مردم بر مبنای دین و اهداف الهی زندگی کنند و از معیارهای مادی و غیرالهی فاصله گیرند.
در بیان سبک زندگی عاشورایی در سطح سیاسی و حکومتی هم میتوان به مواردی مانند عقلانیت، آرمانگرایی، مردمداری و لزوم حاکمیت حکومت دینی اشاره کرد.
امام حسین(ع) در برخورد با معاویه و یزید همواره به فضای عمومی و مصالح جامعه اسلامی و پیدایش انحرافات در دین توجه داشتند و با بینشی همهجانبهگرایانه به دنبال تغییر وضع بودند.
ایشان همواره کوشش داشتند با توجه به مردم حرکت خود را انجام دهند و با همراهی آنها کار خود را پیش ببرند و به همین دلیل همواره تودههای جامعه را مورد خطاب اصلی خود قرار میدادند.
از دیدگاه امام حسین(ع) عقلانیت منهای آرمانگرایی امر مطلوبی نبود و انسان باایمان باید با لحاظ ارزشهای دینی، همواره دین و آرمانهای دینی را بر خود برتر بداند و کوشش در راستای حاکم نمودن آنها نماید، به همین دلیل از منظر امام حسین(ع) مشروعیت حکومتها به بیعت مردم نبود و باید حکومت دینی بر پایه ارزشها و تعالیم دینی شکل گیرد.
سبک زندگی اسلامی؛
سبک زندگی اسلامی بر پایه بینش و منش اسلامی شکل میگیرد پایه سبک زندگی بر بینش و منش استوار است که بینش، اعتقاد به ذات اقدس الهی و منش، عمل به اعمالی که خداوند برای انسان دستور داده اطلاق میشود.
بینش ترسیمکننده افکار است و منش ترسیمکننده عمل انسان محسوب میشود، در بعد بینش، کلمه زیبای ایمان مطرح است و در بعد منش، عمل صالح مطرح میشود
اسلام به عنوان دین برتر و همچنین بر اساس آیات قرآن برترین و کاملترین دین، بهترین سبک زندگی را ارائه کرده است.
با اشاره به آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» گفت: باید توجه داشت که جمیع غیر از مجموع است، جمیعا یعنی این وظیفه متوجه فرد فرد شما است و در این امر استثنایی وجود ندارد، یعنی اینکه فرد فرد جامعه باید در این چنگ زدن به حبلالله باید حضور داشته باشند.
اجرای سبک زندگی سبب ناامیدی کافران میشود
اگر سبک زندگی بر اساس دین پیگری کردیم و به قواعد دین عمل کردیم به جایی میرسیم که «یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ» یعنی کافران نا امید میشوند
سبک زندگی اجرای دین به طور کامل است.
آسیب شناسی مهدویت
یکی ازسوالات بسیارمهمی که دراین یک ساله اخیر مطرح شده است واذهان مردم رابه خود مشغول کرده ،اینست که آیا گروه تروریستی داعش همان سفیانی معروف است که درروایات مربوط به آخرالزمان ازآن سخن گفته شده است ؟
سفیانی همان، عثمان بن عنبسه ازنسل ابوسفیان می باشد که دارای چهره ای بسیارمنفور بوده وطبق روایات صحیح خروج او یکی از علایم حتمی ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد .
خروج سفیانی، یمانی وسید خراسانی دریک روز اتفاق می افتد وچند ماهی مانده به ظهور جنگ و خون ریزی منطقه شامات قدیم را فرامی گیرد. قابل ذکراست که خروج سفیانی درهمان سالی اتفاق می افتد که ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف مقدرشده است .
بانگاهی دقیق به احادیث صحیح مهدوی درمی یابیم که گروه تکفیری داعش و هم دستانشان نمی توانند همان مصداق سفیانی و گروه ضاله اش باشند .
شاید بتوان گفت گروههای تکفیری وتروریستی ،زمینه سازانی هستند برای آن خروج، ولی بطور حتم خود آن گروه نیستند .
با بصیرت و دقت نظرمی توانیم ازبدعت ها وتطبیق های نابجا ونادرست جلوگیری نموده وازآسیب هایی که ظهور را به تعویق می اندازد خودداری نماییم .انشاالله جزء زمینه سازان ظهورش باشیم .
به امید ظهورش .
آفات طلاب
نداشتن انگیزه ی الهی
کسی که وارد حوزه علمیه می شود و در گروه طلاب علوم دینیه قرار می گیرد و با آن ها شرکت می کند باید انگیزه ی او تحصیل علم دین، آن هم برای خدا و خدمت به قرآن و اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باشد نه این که از روی بیکاری آمده باشد، یا برای فرار از خدمت سربازی، یا نداشتن شغل، یا برای تصدی پست ها و مسئولیت ها به این علم و یا لباس نیازمند شده باشد، این گونه امور از آفات طلبگی است.
قرآن کریم دو هدف روشن را برای طالبان علوم دینی بیان فرموده است، یکی تَفَقُه در دین و دیگری ارشاد و انذار مردم، چنان چه می فرماید:
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
شایسته نیست که همه مؤمنان از شهر خارج شوند و کوچ نمایند، چرا از هر گروهی طایفه ای از آنان کوچ نمی کند؟ (و طایفه ای بماند) تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت (دوستانشان) به سوی قوم خود، آن ها را انذار نمایند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند.
پس در این آیه دو هدف مشخص شده است، یکی دین شناسی و دیگری ارشاد خلق، بنابراین انگیزه های دیگر باطل است و اگر طلبه ای غیر از انگیزه الهی، انگیزه دیگری داشته باشد علاوه بر این که از آفات طلبگی محسوب می شود، طبق فرمایش امام محمد باقر علیه السلام این شخص در آتش دوزخ جای دارد، آن جا که می فرماید:
هر کس علم و دانش را طلب کند تا بر سایر علماء مباهات کند یا بر نادانان فخر بفروشد و یا بدین وسیله مردم را به سوی خودش جذب کند، جایگاهش آتش است، زیرا که ریاست صلاح نیست مگر برای اهلش.
پس برای طلاب علوم دینیه، انگیزه ی الهی لازم و واجب است، اگر انگیزه الهی نباشد به علم هم عمل نمی کنند و عالم بی عمل می شوند چنانچه حضرت رسول اکرم می فرمایند:
اِنَّ اَهلَ النّارِ لَیَتَأَذَّونَ مِن رِیحِ العالِمِ التّارک لِعِلمِه
همانا دوزخیان از بوی گند عالم بی عمل نکنند، قطعاً رفتار و کردار و گفتار آنها مطابق با اسلام نخواهند بود و چون مطابق نباشد به ناچار کردار آن ها زشت و ناپسند خواهد شد به طوری که امام حسن عسگری علیه السلام آن ها را از سپاه یزید بدتر می داند و می فرماید:
عُلَماءُ السُّوءِ عَلی ضُعَفاءِ شِیعَتنا مِن جَیشِ یَزیدَ عَلَی الحُسَین ینِ عَلِیٍّ وَ اَصحابِهِ، فَاِنَّهُم یَسلُبُونَهُمُ الاَرواحَ وَ الاَموالَ، وَ هؤُلاءِ عُلَماءُ السُّوءِ… یُدخِلونَ الشَّکَّ و الشُّبهَةَ علی ضُعَفاءِ شِیعَتِنا فَیُضِلُّونَهُم.
ضرر و زیان علما بد برای شیعیان ناتوان و آسیب پذیر ما، بیشتر از زیان سپاه یزید، برای حسین بن علی علیه السلام و یاران او، زیرا آن ها جان و مال ایشان را گرفتند و این علماء بدکردار… در دل شیعیان ناتوان ما شکّ و شبهه می اندازند و گمراهشان می کنند.
پس طبق فرمایش امام حسن عسگری علیه السلام طلابی که به علم خود عمل نکنند، ضررشان برای مردم بیشتر از سپاه یزید است برای امام حسین علیه السلام زیرا که مردم دین و اسلام را از روحانیت می شناسند و اگر طلاب و روحانیون، خود به احکام اسلامی مقید نباشند، این عمل باعث سستی ایمان مردم خواهد شد و در حدیثی امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند:
لا زَلَّةَ اَشَدُّ مِن زَلَّةِ عالِمٍ، زَلَّةُ العالِمِ تُفسِدُ عَوالِم.
هیچ لغزشی بدتر از لغزش عالم نیست، لغزش عالم جهانیان را تباه می کند.
کتاب آفات الطلاب
مؤلف: شاکر برخوردار فرید
آداب طلاب
هر شب به حساب خود رسیدگی کن
راه غلبه بر نفس محاسبه است. بعضی اولیاء خدا یک دفتری همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز، چه کردیم چه مقدار، اطاعت خداوند متعال را نمودیم، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم. امام کاظم علیه السلام فرمودند: « لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَاِن عَمِلَ خَیراً اِستَزادَ اللهَ مِنهُ وَ حَمِدَالله َ عَلَیهِ وَ اِن عَمِلَ شَرَاً اِستَغفَر،اللهَ مِنهَُ وَ تابَ اِلَیهِ.»
از ما نيست كسي كه هر روز به حساب نفس خود نرسد پس اگر كار خوبي انجام داده بود خدا را شكر كند و از خدا بخواهد كه آن كار را بيشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر كار بدي انجام داده بود استغفار و توبه نمايد.
حضرت رسول اکرم فرمودند: « لا یَکونُ العَبدُ مؤمناً حَتی یُحاسِبَ نَفسَهُ اَشَدَّ مِن مُحاسَبَه الشَریکِ وَ السَّیِّدِ عَبدَهُ.»
انسان مؤمن نخواهد بود، تا این که به حساب نفسش برسد شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش.
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: بازاری ها هر شب به حساب دفترشان می رسند. سود و ضرر و طلبکاری و بدهکاری را می نویسند اگر هر شب حساب و کتاب نکنند یک دفعه می بینند مقدار قابل توجهی ضرر کرده است و حواسش نبوده است گاهی هم بر اثر نداشتن حساب و کتاب ورشکست می شوند انسان هم باید هر روز به حساب نفسش برسد تا خدای نکرده یک دفعه ضرر نکند و یا ورشکست و عاقبت به شر نشود، شب، موقع خواب بنشین ببین چه کار کرده ای، چشمت کجاها نگاه کرده، زبانت چه ها گفته، کجاها رفته ای، چه کارها کرده ای، اگر کار بدی کرده بودی، خودت را سرزنش کن، به خودت بگو: اَلَم یَأنِ لِلَّذینَ آمَنُوا اَن تَخشَعَ قُلوبُهُم لِذِکرِ الله و تصمیم بگیر آن کار را نکنی، صبح ها با خودت شرط بگذار که اگر آن کار را کردی نفست را یک جریمه ای بکنی و در طول روز مراقب باش که آن کار را انجام ندهی، مهمترین چیز، اینست که باید از خدا کمک بگیری، استاد اخلاق ما حاج آقا حسین فاطمه رحمت الله در قم به ما می فرمودند: « پوزه به خاک بمالید(کنایه از سجده کردن است) و التماس کنید » و همچنین باید به ائمه علیهم السلام توسل داشته باشید، گویند عالمی، هوس کله پاچه کرد، برای این که با نفسش مبارزه کند به شهر دیگری رفت و لباس روحانیت را درآورد، و رفت و شاگرد یک طباخی شد و مدت شش ماهِ تمام، شاگردی کرد، ولی لب به کله پاچه نزد. روزی به استاد گفت: من دیگر می خواهم به شهرم برگردم، می خواهم خودت برایم مقداری کله پاچه بریزی تا بخورم و برم. استاد برایش کله پاچه ای آورد ولی او همچنان نگاهی به کله پاچه کرد و نخورد و بعد از آن به شهر خود برگشت.
علماء اسلام به فکر سرکوب کردن نفس اماره هستند، و برای مقابله با آن همیشه در سعی و تلاش می باشند، نقل می کنند که وقتی مرحوم حجه الاسلام شفتی طلبه بودند، برای این که با نفس و هوا و هوس خود مبارزه کرده باشند، زنی را صیغه می کند و به او می گوید من با تو کاری ندارم و به تو نزدیک نخواهم شد ولی با این وجود مبلغ درخواستی تو را خواهم داد، آن زن، شب تا صبح در اتاق و حجره ی آن مرحوم می ماند در حالی که ایشان در طرف دیگر اتاق نشسته و مشغول مطالعه بودند و سرشان را از روی کتاب هم بلند نکردند.
آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری علیه الرحمه از مراجع و علماء بزرگ شیعه بودند وقتی چندین ماه در قم باران نیامد و دشت و مزارع رو به نابودی بود ایشان نماز استسقاء خواند و بلافاصله باران آمد به حدی که رودخانه ی قم لب به لب پر از آب شد. قبل از خواندن نماز به ایشان عرض شد که نماز نخوانید زیرا اگر دعای شما مستجاب نشود آبروی اسلام و تشیع خواهد رفت ایشان فرمودند: چند وقت است نفسم سرکش شده مخصوصاً، می خواهم نماز باران بخوانم تا اگر دعایم مستجاب نشد، نفسم سرکوب شود.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اَفضَلُ الجِهادِ اَن تُجاهِدَ نَفسَکَ وَ هَواکَ فی ذاتِ الله تعالی
برترین جهادها اینست که در راه خدا با نفست مجاهده کنی. خداوند متعال می فرماید: وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا (سوره عنکبوت، آیه 69)
کسانی که در راه ما مبارزه و مجاهده می کنند ما آن ها را به راه هایمان هدایت می کنیم.
سلسله مباحث حوزوی
جلد اول
مؤلف: شاکر برخوردار فرید
یا مهدی عج
انشاالله به توفیق حضرت حق ومدد حضرت مهدی عج ،مطالبی دنباله دارومستمری درمورد مهدویت دراین وبلاگ بارگزاری خواهد شد ،امیداست با آگاهی بخشی بیشتر زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی عج باشیم ،آمین
السلام علیک یا ابا صالح المهدی عج الله تعالی الفرجه الشریف
درسحرگاه جمعه روز پانزدهم شعبان سال دویست وپنجاه وپنج قمری پا به عرصه جهان خاکی نهاد .پدربزرگوارشان امام حسن عسگری ع ومادر بزرگوارشان نرجس می باشد .
درمورد مادرایشان نقلی وجوددارد که حکایتگراین موضوع می باشد که ایشان شاهزاده رومی بوده و بنابراتفاقاتی ازقبل برنامه ریزی شده ،به خانه امام هادی ع وارد گردیدند .
مقاطع زندگی حضرت مهدی عج به سه دوره اساسی تقسیم گردیده است :
-دوره اختفا که پنج سال اول عمر پربرکت ایشان راشامل می شود .
- دوران غیبت که به دوسته تقسیم می شود .
-دوران ظهور ….
…
یارسول الله ص
درهفته آخرماه صفر به سرمی بریم ،هفته ای بسیار غم انگیز و جانکاه ،رحلت سرور عالمیان حضرت رسول اکرم ص و همچنین شهادت دردانه رسول سید شباب اهل جنت آقا حسن مجتبی ع،شهادت ولی نعمت ایرانیان ،علی بن موسی الرضا ع .
چه روزهای پرحادثه ای !!!
منقطع شدن وحی !!!
چقدربرای بشریت دردناک است رحلت فخر زمان و قطع شدن ارتباط آسمان بازمین .
بیست وسه سال زحمت ،مشقت ،رنج و آزارواذیت همه را تحمل کردن ،فقط برای اعتلای نام خداوند حکیم و دین اسلام .
وچه خوب مزد رسالتش را پرداخت نمودند ،به امید ظهور فرزندش .انشاالله
یا عباس علیه السلام
سلام برتفکری که حتی با تحریم آب ،تن به سازش بادشمن نداد.
الهی
چنان هدایتمان کن تا نه مثل مختار بعدازواقعه ،نه مثل حردرمیان واقعه ،که مثل عباس علیه السلام درتمام واقعه ،دررکاب ولایت باشیم .
رهبرم آماده ایم
یاحسین علیه السلام
ای دغدار اصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب وبلا بیا
بالا گرفته ایم برایت دودست را
ای مرد مستجاب قنوت ودعا بیا
اربعین نزدیک است ،به اطراف که نظر میکنی عاشقان آماده حرکت هستند ،به کجا ؟!
به حرم امن الهی ،به بارگاه حضرت حسین علیه السلام
زیارت اربعین با پای پیاده صفای دارد که شیعیان آن راتجربه کرده اند وبازهم تشنه این سفرند .
گروههای تکفیری مردم را می ترسانند و باخیال باطل خودتصور می کنند که این رعب وترس باعث می شود مردم بترسند و ازاین سفر دست بکشند ،ولی زهی خیال باطل .
تا شیعه جان دربدن دارد اربعین حرم امامش خالی نخواهد ماند .
به امید ظهورمنتقم الهی .
لبیک
رهبرانقلاب :
بنده باتمدید مذاکرات مخالف نیستم به همان دلیل که بااصل مذاکره مخالف نبودم .
هیات مذاکره کننده ایران حقا وانصافا پرتلاش وجدی ایستادگی می کنند وزیربار حرف زور نمی روند .
لبیک
رهبر انقلاب در دیدارفرماندهان نیروی دریایی ارتش :
روحیه مقاومت وایستادگی ،مایه آبرو واعتبار نیروهای مسلح است .
نیروهای مسلح بدون درنظر گرفتن محاسبات سیاسی ،آمادگی های خودرا دایما افزایش دهند.
لبیک رهبرم
آقاجان
مهدی جان
وسط جاذبه این همه رنگ
نوکرت تابه ابد رنگ شماست
بی خیال همه مردم شهر
دلم آقا به خداتنگ شماست
اللهم العجل الولیک الفرج
یامهدی عج
توای صفای ضمیرم چرا نمی آیی؟
چرابهانه نگیرم ،چرا نمی آیی ؟
اگرحجاب ظهورت وجود پست من است
دعابکن که بمیرم ،چرا نمی آیی؟
لبیک رهبرم
رهبرم فرمودند:
- درمسیله هسته ای ،آمریکا وکشورهای استعمارگر اروپایی دورهم جمع شدندو همه تلاششان را کردند که جمهوری اسلامی را به زانو دربیاورنداما نتوانستند ونخواهندتوانست .
- جریان تکفیر کاملا درجهت اهداف استعماراست .
- این جریان توانست حرکت بیداری اسلامی رامنحرف کند وحرکت مردمی برضد آمریکا واستبداد را به جنگ بین مسلمانان و برادرکشی تغییر جهت داد.
- به مااطلاع دادندکه هواپیماهای ترابری آمریکایی مهمات مورد نیاز داعش رادر مراکز داعش درعراق ازآسمان پرتاب کردند و پنج مرتبه این کار راتکرار کرده اند.
- بعدبه ظاهر ایتلاف ضدداعش درست کردندکه دروغ محض است .
- آمریکا می خواهد این فتنه را زنده نگه دارند .
مشک
مشک برداشت به دریا برود برگردد
پی یک جرعه تسلا برود برگردد
امراین بود که شمشیر حمایل نکند
باکمی صبر ومدارا برود برگردد
همه ی وحشت دشمن هم ازاین بود
فقط
که علمدارمبادا برود برگردد
…..
دختری فکرنمی کرد به دنبال عمو
باقد خم شده بابا برود برگردد
ساعتی بعد …علی …آب …سه شعبه …
بابا مانده سوی حرم آیا برود ؟ برگردد؟
…
خشکسالی
کوفه خشکسالی شده بود .
خیلی وقت بود باران نباریده بود
آمدند خدمت مولا علی ع
ایشان فرمودند :به فرزندم حسین ع بگویید برایتان دعاکند .
آمدند خدمت امام حسین ع ،حضرت دعا کردند و باران بارید ،خوشحال شدند گفتند : حسین
جبران می کنیم
.
.
.
.
.
.
جبران کردند….
عباس بن علی علیه السلام
-پیراهنی اززخم ،به تن دوخته است این ،رسم زحضرت غم آموخته است
ای سرو تماشایی ایمان ،عباس ع دل ،شعله به شعله درغمت سوخته است
- شود تمام هستی فدای آن دو دستی که غرق بوسه بااشک ،علی مرتضی کرد
نگشت آنی آن دست جدا زدامن دوست اگرچه تیغ دشمن زپیکرش جداکرد
-ای مشک تو لااقل وفاداری کن من دست ندارم تومرا یاری کن
من وعده ی آب به اصغردادم یک جرعه برای او نگهداری کن
ای مشک نگاه کن به بالای سرم زهرا نشسته آبروداری کن
- دستش که به آب خورد یادش افتاد ….
وصیت های علی ع را ….
کنارش بمان مظلوم ترازاو نیست ….
چنان سراسیمه بازگشت که دست هایش راجا گذاشت ….
ارباب
به امید آمده ام خانه خرابم نکنی همه کردندجوابم ،تو جوابم نکنی
بارهاآمدم و باز مرا بخشیدی باکلام برو این بارخطابم نکنی
همه هستی من این قطره اشک است خدا وای اگررحم براین چشم پرآبم نکنی
به ثوابی که ندارم چه امید ی بندم آب چون نیست طلبکار سرابم نکنی
آبرویم همه این است شدم عبد حسین ع وای اگر نوکراین خانه حسابم نکنی
عاشق حسین علیه السلام
دل من لک زده تاکنج حرم بنویسند مرغکی ناله کنان میل پریدن دارد
رخ یوسف اگرم هرچه زیباست ولی چهره نه ،نام شما دست بریدن دارد
من شفایافته ی لطف شما هستم و بس شکر ، باذکرحسین ع قلب تپیدن دارد
همه زوارتو بی دل شده برمی گردند دل بی دل شدگان وه چه خریدن دارد
هرکجا می نگرم عکس حرم می بینم این ره خانه عشق است دویدن دارد
دم محشرکه حسین بن علی ع وارد شد حال و روز دل عشاق چه دیدن دارد
اللهم العجل الولیک الحجه
یاعباس ع
عباس
ای صبرو قراربی قراران امیددل امیدواران
دانی که گرازعطش بمیرم یک قطره زدیگری نگیرم
ساغرنزنم زدست هرکس من دست تو می شناسم وبس
روزی من ازخزانه ی توست دل ،سایل آستانه ی توست
امشب زتو بار عام خواهم دیدارتو وامام خواهم
امیری الحسین ع
- حسین ازکرم انتخابم کند غلام غلامش خطابم کند
گدای در خود حسابم کند بهشتم بردیا عذابم کند
به عشقش اسیرم اسیرم اسیر امیری حسین و نعم الامیر
-شمیم دلربای یاس زیباست دلی لبریز از احساس زیباست
اگردرکربلا این جمعه آقا بخواند روضه ی عباس زیباست
- قیامت بی حسین ع معناندارد شفاعت بی حسین ع معناندارد
حسینی باش که درمحشرنگویند چراپرونده ات امضا ندارد
عاشق دیوانه
درهوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه دفترغزل ناب ندارد
همه گویندبه انگشت اشاره
مگراین عاشق دیوانه ی دلسوخته ارباب ندارد ؟
تو کجایی؟
شده ام باز هوایی ،چه شود جمعه این هفته بیایی؟
اللهم العجل الولیک الحجه
یاحسین ع
-امروز به عشاق حسین ع زهراس دهد مزد عزا
یک عده رادرمان دهد ،یک عده دربخشش جزا
یک عده رامشهدبرد ،یک عده رادیدارحج
باشد که مزد ماشود،تعجیل درامرفرج
- با آب طلانام حسین ع قاب کنید
بانام حسین ع یادی ازآب کنید
خواهید که سربلندو جاوید شوید
تا آخرعمر تکیه به ارباب کنید
السلام علیک یا قمربنی هاشم ع
نمی دانی که با دست بریده زپشت اسب افتادن چه سخت است
اگرتیری درون چشم باشد نمی دانی زمین خوردن چه سخت است
نمی دانی که با چشمان خونین جمال فاطمه دیدن چه سخت است
کنارعلقمه با مشک خالی ببین شرمنده گردیدن چه سخت است
یاکاشف الکرب عن الوجه الحسین اکشف کربنا بحق اخیک الحسین علیه السلام
یا اباعبدالله علیه السلام
حب الحسین رشته تحصیلی شماست
دانش سرای عشق وجنون شهرکربلاست
دررشته حسین شناسی موفقید
موضوع بحث،سینه زدن پای روضه هاست
تاروزحشرمدرکتان رانمیدهند
برگ قبولی همه درپوشه خداست
پایین کارنامه هرکس نوشته است
این مهرسرخ،مهرشاهنشاه کربلاست
یاحسین علیه السلام
یاسیدالشهدا علیه السلام
گفتمش نقاش را،نقشی بکش اززندگی
باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
گفتمش تصویری ازلیلی و مجنون رابکش
عکس حیدر ع درکنارحضرت زهرا س کشید
گفتمش بر روی کاغذعشق راتصویرکن
دربیابان بلا ،تصویری ازسقا کشید
گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشید وزینب کبری کشید
السلام علیک یا اباعبدالله
یاحسین علیه السلام
- درهوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد،همه گویند به انگشت اشاره
مگراین عاشق دیوانه ی دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ شده ام باز هوایی
چه شود جمعه این هفته بیایی؟
اللهم العجل الولیک الفرج