آخرین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله)
#معرفی_کتاب
کتاب :آخرین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله)
نوشته: علامه سید مرتضی عسگری
مترجم :محمد باقر ادیبی لاریجانی
برگی از کتاب:
آموزش قرآن
باعرض تبریک و تهنیت به مناسبت میلاد فرخنده نبی مکرم اسلام (ص)و امام جعفر صادق (ع)،واحد فرهنگی مدرسه علمیه نورالزهرا(س) در ایام شیوع کرونا و دوربودن طلاب از فضای معنوی مدرسه علمیه ;به جهت بهره مندی طلاب از نور قرآن ،دورهای آموزش تجوید روزهای چهارشنبه، حفظ جزء30 روزهای دوشنبه وتدبر در قرآن روزهای سه شنبه را برای طلاب پایه اول به صورت مجازی برگزار می نماید.علاقمندان برای شرکت در دوره ها در گروه قرآن در سروش به آدرس زیر عضوشوند.
https://sapp.ir/joingroup/xBGhQuV51jSg2FCUZK8mMYsN
#من-محمد-ﷺ-را-دوست-دارم.
اَشهَدُاَنَّمُحَمَّداًرَسُولُالله
عشق محمد ﷺ بس است و آل محمد ﷺ
#منمحمدﷺرادوستدارم
آموزش کامپیوتر
مدرسه علمیه نورالزهرا(س)در جهت مهارت افزایی طلاب ،مبلغین و دانش آموختگان اقدام به برگزاری دوره های مختلف کامپیوتر نموده است. اولین دوره آموزش وورد(word)می باشد.جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی s.akbari60در ایتا پیام دهید.
مسابقه خطبه غدیر
مدرسه علمیه نورالزهرا(س) به مناسبت فرارسیدن اعیاد قربان وغدیربرگزار می نماید: مسابقه خطبه غدیر ازمتن خطبه غدیر با بارگذاری روزانه متن خطبه غدیر درکانال فرهنگی به آدرس@farhanginoorozahra جهت سهولت دسترسی طلاب به متن خطبه وهدیه ثواب قرائت روزانه آن به شهدای گرانقدر.
خاطره ای از مادر شهید حسن طهرانی مقدم
چند روزی از آسمانی شدن مادر شهید طهرانی مقدم گذشته بود که قرارشد مراسم ختم و یادبودی در حوزه نورالزهرا سلام الله علیها و حسینیه شهید طهرانی مقدم با حضور اساتید و طلاب برگزارشود. معاون فرهنگی باید سخنران مراسم را هماهنگ می کرد همیشه این کار با مشورت مدیریت اتفاق می افتد ولی این بار مشورت لازم نداشت فقط یک نفر می توانست سخنران مجلس یادبود مادر شهید طهرانی مقدم باشد؛ سرکار خانم حیدری همسر شهید طهرانی مقدم.
از خانم حیدری برای حضور در مراسم و سخنرانی دعوت شد ایشان هم مثل همیشه با تواضع پذیرفتند.
روز مراسم همه طلاب و اساتید برای شادی روح شهید طهرانی مقدم و مادر بزرگوارشان قرآن قرائت نمودند وسپس سخنرانی خانم حیدری آغاز شد، ایشان از خصوصیات و ویژگی های این مادر بزرگوار، مادر شهیدان علی و حسن طهرانی مقدم، سخنانی بیان فرمودند. ایشان به خاطره ای اشاره کردند که بارها مادر شهید طهرانی مقدم تعریف کرده بود.
به عنوان شنونده این خاطره، برخود لازم دانستم که این خاطره را نقل کرده و مکتوب نمایم تا تأییدی باشد برای کسانی که خداشناس و مخلص هستند و تذکری باشد برای کسانی که به خداوند متعال و ماوراء اعتقادی ندارند؛ بدانند دنیا و مافیها همه تحت اختیار مطلق خداوند حکیم است و اوست مقدر کننده…!!!
خانم حیدری فرمودند: حاج خانم چندبار این خاطره را برای افراد مختلف تعریف کردند و بسیار جالب است که شما هم آن را بشنوید.
مادر شهید طهرانی مقدم یا همان حاج خانم، زن بسیار فعالی بود هم در پشت جبهه ها و هم در مواقع ضروری در خط مقدم.
هر زمانی که احساس می کردند لازم است به پادگان های مختلف در شهرهایی که نزدیک به خط مقدم است، رفته و با پخت غذای گرم از رزمندگان پذیرایی می کردند.
در یکی از سفرهایشان تصمیم گرفتند شله زرد درست کنند؛ دیگ های بزرگی آماده و تهیه شله زرد شروع شد. خانم های زیادی به حاج خانم کمک می کردند ولی رکن اصلی آشپزی خود ایشان بودند. زمان ریختن زعفران فرا رسید حاج خانم به دنبال زعفران رفته و جاهای مختلفی را گشتند تا اینکه یه ظرف پر از زعفران پیدا کرده البته فقط از رنگ آن متوجه زعفران بودنش شدند وگرنه مزه آن را امتحان نکردند و پودر قرمز رنگ را به برنج ها اضافه نمودند.
بعد از مدتی برای چشیدن شله زرد یکی از دیگ ها را انتخاب کردند اولین مزه غذا بقدری تند بود که نتوانستند بیشتر مزه کنند به سراغ دیگ های بعدی رفته ولی همه آنها تند شده بود.
حاج خانم مستأصل و گریان در گوشه آشپزخانه به ندبه و زاری پرداختند به قدری این حادثه وحشتناک بود که قدرت تفکر را از ایشان گرفته بود نمی دانستند این همه برنج تند را باید چه کنند!! از طرفی همه سربازان منتظر غذای گرم بودند در همین فکرها بودند که یکی از دوستان ایشان از درب وارد شد چهره گریان و نگران حاج خانم باعث شد تا بپرسند که چه اتفاقی افتاده است.
هنوز حاج خانم جوابی نداده بود که سراغ چشیدن شله زرد رفت اولین قاشق را چشید، گفت: چقدر خوشمزه است…
حاج خانم فکر کرد اشتباه شنیده، پرسید: خوشمزه شده؟!!!!!
دوست ایشان جواب داد: بله خیلی خوشمزه شده است.
حاج خانم سریع به سمت دیگ رفت و مزه کرد بله درست می گوید، شیرین شده…
معجزه ای اتفاق افتاده، حاج خانم باورش نمی شد مگرامکان دارد که برنج تند تبدیل به شله زرد شیرین شود؟؟
ولی انگار تضرعات و اشک های این بانوی متدین ومادر شهید جواب داده بود…!!!
این تنها یک معجزه از هزاران معجزه دفاع مقدس و آدم های مخلص و با خداست…!!
برای شما هم معجزه ای اتفاق افتاده است؟؟؟
سالروز پیوند آسمانی
? سالــروز ازدواج فــرخنده،
حضــرت علی علیهالسلام با
برترین بانــوی عالم مبارکــ باد!!!?
#ازدواج?
sapp.ir/farhanginoorozahra
شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد.
حجاب؛مصونیت نه محدودیت
گزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری دررابطه با حجاب
حجاب؛ موصونیت نه محدودیت ؛ مسئله حجاب به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، این، یک برداشت کاملاً غلط است. مسئله حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی قید و شرط زن و مرد در جامعه است؛ زیرا آمیزش و اختلاط بی قید و شرط، هم به ضرر جامعه و هم به ضرر زن و مرد، به خصوص به ضرر زن است. 68/10/26 . ارزش عفت ؛ عفت، آن صخره آسیب ناپذیر در انسان نیست؛ مثل همه خلقیات و خصلت های انسانی، در معرض تهاجم قرار می گیرد. یکی از چیزهایی که می تواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقوای او و حالت پرهیز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محیط زندگی و محیط کار و محیط جامعه است. معاشرت نامناسب، یعنی معاشرتی که در او جهات فرهنگی و اخلاقی خاص رعایت نشده باشد. آن چیزی که می تواند به این نگه داری و مصون سازی و جداسازی کمک کند، حجاب است. بهترین چیز، حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نکردن است:حجاب، یعنی مانع؛ یعنی فاصل در زن. 64/12/11
#هفته_عفاف_و_حجاب
آفات الطلاب
آفات الطلاب
مربی اخلاق نداشتن
از جمله مواردی که به طلبه ضرر وزیان می رساند وآفت این حرفه است، نداشتن معلم اخلاق است، زیرا با وجود دو دشمن قوی بشری، که یکی نفس اماره ودیگری شیطان، طبیعی است وقتی انسان شاهد ترقی علم ودانش خود باشد و هرروز جهل ونادانی اوکمتر شود، خصوصا اگر خود را نشناخته باشد وبا این دو دشمن دیرینه مبارزه نکرده باشد، بیشتر از دیگران در خطر انحراف قرار خواهد گرفت.
طلبه ای که معلم اخلاق نداشته باشد، مانند وسیله سریع السیری است که راننده آن از تجربه کافی بهره ای نبرده باشد، که باعث کشته شدن خود ودیگران خواهد شد.
امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
لغزش عالم، مانند شکسته شدن کشتی است که هم سرنشینان خود را غرق می کند و هم خودش غرق می شود.
طلبه گرامی، بدان این راهی را که تو پا درآن گذاشتی و حرکت کردی بدون معلم اخلاق به اتمام نخواهی رساند، باید در کنار درس هایت، درس اخلاق هم داشته باشی، واگر تحقیق کنی، خواهی یافت کسانی که به درجات عالیه رسیدند، افرادی بودند که معلم اخلاق داشتند.
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: استاد اخلاق برای خود معین نمایید، جلسه وعظ وخطابه وپند ونصیحت تشکیل دهید، خود رو نمی توان مهذب شد، اگر حوزه ها همین طور از داشتن مربی اخلاق و جلسات پند واندرز خالی باشد، محکوم به فنا خواهد بود،چطور شد که علم فقه واصول به مدرس نیاز دارد، درس وبحث می خواهد، برای هر علم وصنعتی در دنیا استاد لازم است، لکن علوم معنوی و اخلاقی به تعلیم وتعلم نیازی ندارد، وخود رو و بدون معلم حاصل می گردد؟.
امام زین العابدین علیه السلام فرمود: هلاک می شود کسی که در زندگی راهنمای خردمندی نداشته باشد.
پس عالم وحکیم ظرفیت وجودی شاگرد را می نگرد و می داند چقدر و چگونه وچه زمانی علم ودانش را به شاگرد منتقل کند،زیرا بعضی از اسرار وعلوم را ندارند.
کتاب آفات الطلاب ج 2 مولف شاکر برخوردار فرید
حکایت آموزنده
حکایتهای آموزنده
سفره ی خلیفه
شریك بن عبد اللّه نخعی، از فقهای معروف قرن دوم هجری، به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه ی عباسی، علاقه ی فراوان داشت كه منصب قضا را به او واگذار كند، ولی شریك بن عبد اللّه برای آنكه خود را از دستگاه ظلم دور نگاه دارد زیر این بار نمی رفت. نیز خلیفه علاقه مند بود كه «شریك» را معلم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حدیث بیاموزد. شریك این كار را نیز قبول نمی كرد و به همان زندگی آزاد و فقیرانه ای كه داشت قانع بود.
روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: باید امروز یكی از این سه كار را قبول كنی: یا عهده دار منصب قضا بشوی، یا كار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول كنی، یا آنكه همین امروز ناهار با ما باشی و بر سر سفره ی ما بنشینی .
شریك با خود فكری كرد و گفت: حالا كه اجبار و اضطرار است، البته از این سه كار، سومی بر من آسانتر است.
خلیفه ضمنا به مدیر مطبخ دستور داد كه امروز لذیذترین غذاها را برای شریك تهیه كن. غذاهای رنگارنگ از مغز استخوانِ آمیخته به نبات و عسل تهیه كردند و سر سفره آوردند.
شریك كه تا آن وقت همچو غذایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای كامل خورد.
خوان سالار آهسته بیخ گوش خلیفه گفت: «به خدا قسم كه دیگر این مرد روی رستگاری نخواهد دید .
طولی نكشید كه دیدند شریك، هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شده و هم منصب «قضا» را قبول كرده و برایش از بیت المال مقرری نیز معین شد.
روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصدی به او گفت: «تو كه گندم به ما نفروخته ای كه اینقدر سماجت می كنی؟ شریك گفت: «چیزی از گندم بهتر به شما فروخته ام، من دین خود را فروخته ام»
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص255
آرامش بخشی درقرآن
عوامل ایجاد اضطراب و ناآرامی
برای آنکه به عوامل ایجاد آرامش در نگاه قرآن بپردازیم، ابتدا باید ریشه های نگرانی ها
و ناآرامی های بشر را بشناسیم. عوامل گوناگونی می تواند موجب بروز نگرانی وپریشانی
شود؛ از جمله آنها : ترس از آینده مبهم، اندوه بر گذشته تاریک، ضعف و ناتوانی دربرابر
مشکلات، احساس پوچی وبی معنایی در زندگی، بی توجهی و قدرنشناسی اطرافیان،
سوءظن ها و تهمت ها، دنیاپرستی و وحشت از مرگ و… 1
در یک تقسیم بندی کلی، می توان دو عامل درونی و بیرونی را منشأ و ریشۀ تمام ناآرامی
ها دانست. عوامل درونی و فردی مثل: احساس پوچی و حقارت، و عوامل بیرونی و
اجتماعی مثل: رعایت نکردن نظم و قانون و حقوق دیگران و نبود امنیت.
مهم ترین عامل ناآرامی انسان از نگاه قرآن، کفر و بی ایمانی اوست"سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ
الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أشْرَکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَ مَأوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَی
الظَّالِمِینَ.” 2 به زودى در دل هاى کسانى که کفر ورزیده اند، بیم خواهیم افکند؛ زیرا
چیزى را با خدا شریک گردانیده اند که (خداوند) بر (حقانیت)آن، دلیلى نازل نکرده و
جایگاهشان، آتش است و جایگاه ستمگران، چه بد است.
ألاَ إِنَّ أوْلِیَاءَ اللَّهِ « ؛ درمقابل، مهم ترین عامل ایجاد آرامش هم، ایمان و در پی آن، تقواست
لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ * الَّذِینَ آمَنُوا وَ کَانُوا یَتَّقُونَ؛ 3 آگاه باشید که بر دوستان
خدا نه بیمى است و نه اندوهگین مى شوند؛ همانان که ایمان آورده و پرهیزکارى ورزیده اند.”
پاورقی:
1 . مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 10 ، ص 211
2 . آل عمران، آیه 151 .
3 . یونس، آیه 62 63
کتاب راهکارهای آرامش بخشی و تأمین سلامت معنوی در بحرانها و
بیماریها از منظراسلام ص48
پدیدآورنده: سیدحسین اسحاقی
پذیرش حوزه علمیه نورالزهرا سلام الله علیها
حوزه علمیه نورالزهرا سلام الله علیها در شرق تهران از میان بانوان فرهیخته ، طلبه می پذیرد.علاوه برشاگردی ائمه معصومین علیهم السلام، دروس علوم انسانی را تعلیم دیده و به عنوان محقق، مدرس می توانید در خدمت اسلام باشید .
ان شالله
برای کسب اطلاعات بیشتر به آدرس www.whc.ir مراجعه نمایید و یا با شماره تلفن 77067757 تماس حاصل فرمایید.
گزارش فعالیت جهادی حوزه علمیه نورالزهرا سلام الله علیها
فعالیت های انجام شده توسط واحدفرهنگی ،بسیج وکادر مدرسه علمیه نورالزهراسلام الله علیها
1.حضور فعال وتاثیرگذار در فضای مجازی(کانال ها و گروههای مختلف از جمله طلاب،عموم مردم یا اقشار خاص)
از جمله مشاوره ،پاسخگویی به احکام،پاسخ به شبهات واطلاع رسانی اخبار ،هشدارومباحث مرتبط با کرونا،عوامل پیشگیری و…
2.فعالیت وکار جهادی در تهران و قم
در تهران توسط طلاب ،اساتید وکادر مدرسه در جهت دوخت ماسک وگان پزشکی
آماده سازی وتوزیع مواد ضدعفونی کننده توسط مدرسه بین طلاب و اهالی محل
درقم استاد محترم سرکارخانم سلطان الکتابی درخیاطی ودوخت فعالیت داشته و از طریق آشنایان و دوستان به خدمت پرداخته اند.
3.کمک رسانی نقدی وغیرنقدی به خانواده های طلاب برای جلوگیری از حضور در اجتماع وتامین مایحتاج مورد نیاز به علت کسادی کسب وکار
درتلاش هستیم برای ایجاد صندوق قرض الحسنه وپرداخت وام قرض الحسنه به آسیب دیدگان از کرونا
4.قربانی دو راس گوسفند به نیت سلامتی امام زمان (عج) وتوزیع آن بین نیازمندان
5.تهیه غذا توسط کادرمدرسه و دانش آموختگان برای بیمار کرونایی
6.همکاری با بنیاد کرامت رضوی
7.ارتباطات درون گروهی بین طلاب برای حل مشکلات
8.برگزاری مراسم معنوی از جمله ختم قرآن،ختم صلوات و گرفتن چله برای حل مشکلات مخصوصا بیماری کرونا
9.توزیع ماسک ومواد ضدعفونی به مناسبت نیمه شعبان توسط موسس محترم حجت الاسلام فقیهی
10.آماده سازی بسته معیشتی به مناسبت ماه مبارک رمضان طبق فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری (حفظه الله )
مدرسه علمیه نورالزهرا سلام الله علیها
شروع کلاس های فوق برنامه تابستان حوزه علمیه نورالزهراسلام الله علیها
کلاسهای قرآنی؛ حفظ، تفسیر، مفاهیم ، روخوانی وروان خوانی، تدبر، تجوید و…
کلاسهای هنری؛ بافت مو، ژله تزیینی و…
کلاس مخصوصا کودکان و نوجوانان ؛ نقاشی ، خطاطی، دورهمی های دوستانه، زبان انگلیسی و عربی
کلاسهای ورزشی
کلاس احکام
کلاس مهدویت
کلاس مکالمه انگلیسی و عربی
واحد فرهنگی حوزه علمیه نورالزهرا (س)؛ تلفن 34 770710
Sapp.ir/farhanginoorozahra
اولین دیدار
دوستان زیادی دارم گاهی با هم حرف می زنیم و از آمال و آرزوهای طول و دراز می گوییم، از دیدن یک نفر…
از دیدن یک استاد…
از دیدن یک مراد…
از دیدن…
همه آمال و آرزویم در یک چیز خلاصه شده بود؛ دیدار مولا و آقایمان حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف…
با همین فکروخیال ها، روزها سپری می شد و…
بارها این آرزو را با خودم مرور کرده بودم و از خداوند منان خواسته بودم ولی…
در سفر اربعین از حضرات معصومین علیهما السلام بالاخص حضرت امیر المومنین علیه السلام در خواست کرده بودم تا حضور در محضر رهبر و استفاده از درس ایشان را روزیم بگرداند.
حتی در زیارت مشهدالرضا و قم نیز چنین در خواستی داشتم…
اگر بگوییم تنها آرزویم بود اغراق نکردم…
بعد از ایام اربعین، قدم در راه نهادم به دفتر بیت رفتم واز مدارک وشرایط حضور در کلاس پرسیدم، همه شرایطش مناسب بود مخصوصا که دختر کوچکم بزرگتر شده و می توانست به همراه دختر بزرگترم به مدرسه برود…
همه مدارکم را تحویل دادم که این هم ماجرایی دارد روز امتحان معلوم شد باید درس کفایه الاصول آخوند خراسانی را خوب ارائه می دادم. البته عنایت خاصه ای همراهم شد و به خوبی همه مراحل به اتمام رسید.
همان روز عکس را هم گرفتم.همه کارها تمام شد فقط تحقیقات مانده بود. دونفر از بهترین اساتیدم را معرفی کردم.
چند روز بعد استادم تلفن زد و تبریک گفت البته باکمی شوخی ومزاح.
متوجه شدم کار تحقیقات هم به مراحل خوبش رسیده است.
مدتی گذشت اما خبری نشد. خودم پیگیری کردم. از عجله وشتاب من تعجب کرده بودند…
تلفنم به صدا درآمد از دفتر بیت بود. تصور کردم برای حضور در کلاس زنگ زده اند. اما عکس من با یکی از خواهران هم اسمم اشتباه شده بود…
از من خواستند برای تایید عکسم به دفتر بروم.
ترم دوم شروع شده بود. اولین جلسه کلاس اصول فقه، هنوز درس را شروع نکرده بودم که شماره ای بر روی صفحه گوشیم خودنمایی کرد.
معمولا تلفنم را سرکلاس جواب نمی دادم ولی از دفتر بیت بود؛ نمیشد…
بعد از سلام واحوال پرسی فرمودند از فردا می توانید در کلاس حاضر شوید…
دست وپایم را گم کرده بودم قلبم به شدت می تپید وحتی نمی توانستم بر روی پاهایم بایستم…
از بچه ها معذرت خواهی کردم و چند لحظه مکث نمودم…
بهترین خبر دنیا…
زهرا به آرزویت رسیدی…
فردا…
نمی دانستم در زمین سیر می کنم یا آسمان…
با هر زحمتی بود خودم را جمع کردم تا بچه ها چیزی متوجه نشوند…
روز یکشنبه بیست ویکم بهمن 98 بود…تقریبا بیشتر شب را بیدار بودم درست مثل کلاس اولی ها
شوق دیدار محبوب، آنچنان خواب را از چشمانم ربوده بود که باور نمی کردم.
حدود ساعت یک ربع به شش صبح حرکت کردم…
روی زمین نبودم…
با پای دل می رفتم…
بعد از این همه چشم انتظاری…بالاخره روز موعد فرارسیده بود.
نه خودم می دانم چطور رفتم ونه می توانم توصیف کنم…رسیدم.
بعد از بازرسی ها و تحویل کیف به داخل حسینیه رفتم. بزرگترین رویای عمرم تا لحظاتی دیگر به واقعیت می پیوست…
در بازرسی آخر، خواهری پرسید: کتاب ودفتر همراه نداری؟
بالبخند جواب دادم، من کلاس اولی هستم و اولین روزدیدارم می باشد.
از جواب من خنده اش گرفت…
وارد شدم…
با تمام وجودم شکرگزار بودم ولی نمی دانستم چه کنم…
اسمم را در لیست ثبت نام کلاس، یکی از استادانی که از قبل می شناختم، نوشت… وارد شدم یکی از اساتیدم را ملاقات کردم تبریک گفت.
از شعف بسیار وحرارت زیاد نمی توانستم حرفی بزنم، او را در آغوش گرفتم…
به اولین صف رفتم ودر کناری نشستم خوب دقت کردم که فقط آقا در زاویه دیدم باشد…
قلبم بیشتر از هر زمانی می تپید.همه اعضای بدنم به کمکم آمده بودند حتی چشمهایم…
پرده ها تکان خورد همه ایستادند…
آقا وارد شد…چه شور انگیز… چه دل فریب… چقدر رویایی…
اصلا قابل توصیف نیست ولی آرزو می کنم تجربه اش کنید.
لحظات می گذشت ومن حتی لحظه ای چشم از محبوبم برنداشتم…
فقط اشکهایمان مانع از شفافیت نگاهم می شدند…
توصیف این لحظات محال است زیرا هیچ واژه ای قادر و گویا نیست…
مهلت تمام شد…
آقایون دور آقا حلقه زدند ولی من…
با چشمانی پراز اشک خداحافظی کردم…
دیدن یک عالم روحانی، یک پیر متقی، سیدی از سلاله زهرا سلام الله علیها و… اینقدر دلچسب ورویایی بود که همه دنیا را فراموش کردم.
با خود اندیشیدم برای رسیدن به امامم، مولایم، مهدی فاطمه علیه السلام چه کرده ام؟!
سخت شد…
این فکر مثل خوره ای به جانم افتاد…
چه کرده ام؟
چه بکنم؟
این سوالات، سخت ترین سوالات عمرم بود وبرای آنها جوابی نداشتم.
با نبودنت، چطور نفس می کشم؟
چطور زندگی می کنم؟
محبوب عالم…
نیستی، ولی من زندگی می کنم و تورا نمیخواهم…
نیستی، ولی من نفهمیده ام چه گوهر تابانی را از دست داده ام…
اولین دیدار شاگردت، سربازت، جانبازت، مریدت و… اینطور زندگیم را دگرگون نمود، دیدار تو چه خواهد کرد!
چرا این همه غافل بوده ام؟!
چرا یادت در خاطرم مخفی مانده است؟!
چرا نیستی؟!
ای آرزوی همه عالم…
بیا تا چشمام، برای یک بار هم که شده ملاقاتت کند.
آقای من…
دلتنگ تو هستم…
متی ترانا و نراک….
زهراسادات حسینی
پای درس استاد
انسان، ازآغاز و به صورت فطری کمال جو تولد یافته وهمواره درتلاش وتکاپو است. تلاش وتکاپو برای دست یابی به نقطه ای برتر و درجه ای بالاتر. این تلاش وتکاپو گاهی برای رسیدن به امور خرد ونیازهای درجه دو است وگاهی نیز برای دست یابی به مقاصد بلند، اهداف متعالی وقلل رفیع.
سیمای ایده آل طلبه یکی از همان مقاصد بلند می باشد. ترسیم این چهره، نقطه هدف را روشن، شفاف ودقیق می نمایاند و امر خطیر برنامه ریزی برای اقدام و حرکت را سامان می دهد. پاسخ سوال ساده ” چه می خواهیم بشویم؟” پایه اتخاذ سیاست ها وروش های گوناگون درهمه وجوه زندگی است.
بنایراین، تصویر این چهره نهایی، آرزوی طلبه را مشخص می کند. الگوی او را نمایان می سازد. برنامه های زندگی ونظام اولویت های اورا سامان می بخشد. مسیر حرکت او را معین می گرداند، به همه ی فعالیت های او جهت و منطق می دهد ونیز ارزیابی از آنان را آسان و دقیق می سازد.
سیمای آرمانی طلبه در چند جهت قابل ارائه است؛
الف) بایسته های اخلاقی،معنوی و شخصیتی
ب) بایسته های علمی
ج)بایسته های اجتماعی
اولین بایسته ای در راستای اخلاقی ومعنوی می باشد؛
- خودسازی -اخلاص - معنویت
-استفاده از فضای معنوی حوزه - تقوا - عمل به گفته ها
- پرهیز از حرص وتورع از حرام - گذشتن از شهوات و وسوسه ها
- بی اعتنایی به دنیا - حفظ منش حوزوی - زی روحانیت
- جهادگری - شجاعت - حق گرایی
- خویشتن داری درمقابل گستاخی ها - حریت در مقابل ظالمان
- استفاده از فرصت جوانی در تهذیب نفس - حفظ روحیه جوانی
- ایمان و امید و ابتکار - اتقان در عمل
باسته های مرتبط علمی به شرح ذیل است؛
-اهتمام به تحصیل علم - استمرار در فراگیری دانش
- اهتمام به علم ضمن فعالیت اجتماعی - تقویت بنیه علمی قبل از خدمت
- تحصیل هدفمند برای رفع نیازهای اجتماعی - تعمق و تفکر
- استفاده از فرصت های یادگیری - اجتهاد و تولید علم
- آمادگی برای پاسخ گویی به شبهات - آشنایی با علوم عقلی و نقلی
- آشنایی با علوم روز - کسب مهارت دینی - مطالعه آثار شهید مطهری
- فراگیری زبان خارجی
بایسته های اجتماعی به شرح ذیل است؛
-آگاهی سیاسی - درک مسائل اجتماعی - قدرت تحلیل سیاسی
- حضور در صحنه - احساس وظیفه - دشمن شناسی
- پرهیز از بی تفاوتی نسبت به حکومت دینی - همگامی با انقلاب
- پاسداری از نظام اسلامی - حضور در صف مقدم
- تدوین مقررات اسلامی و تکفل مسئولیت سیاسی
- پرهیز از دسته بندی های سیاسی
نظرات رهبرفرزانه در مورد بایسته های طلبه به صورت اجمالی مطرح گردید برای شرح وتوضیح بیشتر می توانید به منبع اصلی رجوع بفرمایید.
کتاب سیمای آرمانی طلبه درنگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، محمد عالم زاده نوری
گریه نکن مادر
زینب من زینب (2)
بیا کنارم مادر ،گریه نکن زینب
شکسته ام بال و پر ،گریه نکن زینب
بعد از فراق ام دیگر یکه و تنهایی
مدد نما بر حیدر ،گریه نکن زینب
بانوی صبری مادر بر ماتمی عظما
توبرحسینی خواهر،گریه نکن زینب
وصیتم بر تو هست دختر معصومم
تو مادری کن دیگر،گریه نکن زینب
————————–
گلم گلابم کردند ز کینه ی حیدر
دوچشم من گشته تر،گریه نکن زینب
چهار ساله گردی بانوی خانه حیدر
چرا تو هستی مضطر،گریه نکن زینب
ام ابیها بودم ام ابیها گردی
دوا به درد پدر ،گریه نکن زینب
شعله آ تش دیدی به درب این خانه
داغی و تیزی در ،گریه نکن زینب
———————————-
غسل و کفن بنمایند ،به نیمه های شب
تشییع شود این پیکر،گریه نکن زینب
دفن شبانه سازید پیکر مجروحم
نزن به سینه و سر، گریه نکن زینب
حسن غمین و زار است به خاطر سیلی
قصه رسید به آخر،گریه نکن زینب
جان حسین و جانت زینب غمخوارم
خنجر به روی حنجر،گریه نکن زینب
———————————
زینب من زینب (2)
منبع :شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
پای درس استاد
1398/02/16
بیانات در محفل انس با قرآن کریم
در حسینیهی امام خمینی رحمهالله (۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید! خیلی بهره بردیم، استفاده کردیم از تلاوتهای خوب و از برنامههایی که اجرا کردند. بحمدالله سالبهسال، روزبهروز ملّت ما، جوانهای ما، قرآنخوانهای ما رشد میکنند، پیش میروند و این، مایهی سپاس دائمی ما باید باشد؛ الحمدللّه خیلی خوب بود. و خدا را شاکریم که یک بار دیگر توفیق داد، عمر داد، فرصت داد که این مجلس را، این جلسه را، این جمع را زیارت کنیم. خداوند انشاءالله همهی شما را با قرآن محشور کند.
قرآن یک اثر هنری بینظیر است، یعنی یک جنبهی از عظمت قرآن و اهمّیّت قرآن عبارت است از زیبایی هنری قرآن؛ اتّفاقاً آن چیزی که در درجهی اوّل دلها را مثل مغناطیس به سمت اسلام جذب کرد، همین جنبهی هنری قرآن بود. عربها، هم موسیقی الفاظ را میفهمیدند، هم با زبان ادب آشنا بودند -در آن محیط عربی این جوری بود- ناگهان دیدند یک پدیدهای وسط آمد که شبیه آن را نشنیدهاند؛ نه شعر است، نه نثر است امّا یک پدیدهی هنری فوقالعاده است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرماید: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۲) «اَنیق» یعنی آن زیبایی شگفتآور، آن زیباییای که وقتی انسان در مقابل آن قرار میگیرد، به حیرت میافتد؛ زیبایی در قرآن این جوری است. البتّه ما فارسزبانها یعنی غیر عربزبانها و خیلی از عربزبانها این توفیق را ندارند که این زیبایی را درک کنند؛ [ولی] با اُنس زیاد با قرآن میشود درک کرد. وقتی انسان با قرآن اُنس بگیرد، زیاد تلاوت کند، زیاد بشنود، آن وقت میفهمد که غیر از جنبهی معنوی، این زبان، این جملات، چقدر شیوا است، چقدر زیبا است.
خب، این اثر هنری را باید هنری اجرا کرد. یک وقت هست که من و شما در منزل برای خودمان قرآن میخوانیم، خب هر جور خواندیم مانعی ندارد؛ با صوت بخوانیم، بی صوت بخوانیم -البتّه ظاهراً آنجا هم وارد شده است که صدای قرآن از خانهها بیرون بیاید؛ آن برای جنبهی فضاسازی قرآنی در کلّ جامعه است که یک فضاسازی قرآنیای بشود، از خانهها صدای قرآن بیرون بیاید، لکن وقتی انسان تنها میخواند، برای خودش میخواند، فرقی نمیکند که یواش بخواند، بلند بخواند، آهسته بخواند، با صوت بخواند- امّا وقتی شما مخاطبی دارید، مثلاً [قرائت] مجلسی میخوانید، اینجا میخواهید مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهید؛ اینجا باید هنر بیاید وسط میدان، اینجا است که هنر بایستی نقش ایفا کند؛ مخاطب را با هنر میشود تحت تأثیر قرار داد. این تلاوتهایی که ما میشنویم و گوش میکنیم و تشویق میکنیم و تأیید میکنیم، معنایش این است؛ یعنی شما این اثر فاخر بینظیر هنری را به شکل هنرمندانه اجرا میکنید، به شکل هنرمندانه میخوانید؛ آن وقت نتیجه این میشود که اثرش میشود چند برابر؛ البتّه به شرط اینکه این جنبهی تلاوت هنری درست انجام بگیرد، با دقّت انجام بگیرد. مثلاً فرض بفرمایید بنده بارها به دوستان سفارش میکنم که قرآن را تلاوت از نوع تفهیم معانی [بخوانید]؛ جوری بخوانید که میخواهید معانی را تفهیم کنید. ما این را در شعرخوانی فارسی خودمان مشاهده میکنیم؛ مدّاح میآید میایستد، با صدای خوش شعر میخواند؛ دو جور میتواند بخواند:
هان ای دل عبرتبین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آئینهی عبرت دان(۳)
میشود این جوری بخواند، میشود هم بگوید:
هان ای دل عبرتبین! از دیده نظر کن هان!
ایوان مدائن را، آئینهی عبرت دان
این دو جور خواندن مثل هم است؟ این دو جور خواندن مثل هم نیست. دوّمی این جوری است که شما روی جملات، روی کلمات، تکیهی مناسب میکنید. این کاری است که مثلاً فرض کنید شیخ عبدالفتّاح شعشاعی میکند، مصطفیٰ اسماعیل میکند؛ این کار آنها است؛ یعنی در میان خوانندههای قدیمیِ مصری هم، همه این جور نیستند، همه این کار را بلد نیستند یا توجّه ندارند، امّا بعضیهایشان میفهمند که چه کار دارند میکنند؛ وقتی که قرآن را میخواند، آنجایی که باید تکیه بکند، تکیه میکند؛ جوری حرف میزند که گویا شما مخاطب کلام خدا قرار میگیرید، دل شما جذب میشود. این معنا بایستی در تلاوتهای ما -و بخصوص شماها که الحمدللّه خوشصدا هستید؛ میبینم دیگر، الحمدللّه همهی شما خوشصدا هستید و صداهایتان و نَفَسهایتان خوب است و مثلاً از جهات گوناگون بلدید- در قرآن خواندن ما در محافل و مجالس وجود داشته باشد.
البتّه آن جنبهی دوّم هم -وَ باطِنُهُ عَمیق- با همین کار هنری ارتباط دارد، ارتباط پیدا میکند؛ یعنی این شیوهی خواندن میتواند تا حدود زیادی ما را به آن باطن رهنمون بشود؛ امّا بایستی توجّه به باطن قرآن پیدا کرد. منظورم از «باطن قرآن» آن بطونی نیست که فقط اهلالذّکر، ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) از آن آگاهند؛ آن کار ما نیست -آن را بایستی برویم یاد بگیریم از روایات، از بیانات ائمّه (علیهم السّلام) و بفهمیم- مراد همین عبارت ظاهر است. [مثلاً] قرآن میگوید: وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(۴) خب عاقبت -پایان کار- یعنی چه؟ پایان کار متعلّق است به متّقین؛ هم پایان کار دنیا متعلّق به متقّین است، هم پایان کار آخرت متعلّق به متّقین است، هم مبارزات اگر بخواهد پیروز بشود متعلّق به متّقین است، هم در میدان جنگ اگر بخواهید بر دشمن پیروز بشوید باید متّقی باشید. ببینید! [اگر] دقّت بکنید، [میبینید] عاقبت مال متّقین است؛ این را یک خرده عمق پیدا کنیم، دقّت پیدا کنیم، از جمله نگذریم. [یا مثلاً:] وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصابِرین؛(۵) این خوف چیست؟ جوع چیست؟ انسان بایستی تأمّل کند بر روی این کلمات، بر روی این مفاهیم؛ معنای این، همان تدبّر در قرآن است؛ تدبّر در قرآن، اینها است.
بَاطِنُهُ عَمیق؛ این عمق را هر کسی به اندازهی توانایی خودش، به اندازهی آگاهیهای خودش، مطالعات خودش، فهم و هوش خودش، میتواند پیش برود؛ همه به یک اندازه پیش نمیروند. ما هم میتوانیم بالاخره یک دست و پایی بزنیم؛ این دست و پا را بزنیم یعنی دقّت بکنیم که از قرآن معارف بفهمیم. اینکه گفته میشود «از قرآن درس زندگی بیاموزیم»، معنایش این نیست که مثلاً فرض کنید که بایستی ما قوانین و مقرّرات راهنمایی و رانندگی را هم در قرآن پیدا کنیم؛ نه، قرآن ذهن ما را به معارف عالی مزیّن میکند. وقتی ذهن انسان با معارف عالی بالا رفت، همهی اسرار عالم را میتواند بفهمد؛ حکمت میآموزد:
آن که در او جوهر دانایی است
بر همه کاریش توانایی است(۶)
وقتی شما فهمیدید که معارفِ قرآنی اینها است و اینها مثلاً در ذهن جامعه، در ذهن مجموعهی مجتمعِ در این کشور یا لااقل مجموعهی قرآنی ما تثبیت شد، آن وقت بابهای معارف گوناگون بشری به روی انسان باز میشود.
به نظر من یکی از کارهایی که خیلی مهم است، عبارت است از اینکه ما دورههای قرآن را، جلسات قرآن را زیاد کنیم. البتّه توجّه قرآنی در گذشته قابل مقایسهی با امروز نیست؛ نمیشود گفت یکصدم، [بلکه] یکهزارم هم نبود؛ آن زمانی که ماها در عرصه بودیم و میدیدیم، واقعاً یکهزارمِ حالا هم نبود؛ امّا بعضی از عادتهای خوب وجود داشت که حالاها به خاطر تلویزیون قرآن و رادیوی تلاوت و مانند اینها که داریم -که خیلی هم خوب است- این چیزها یک خردهای عقب افتاده که بایستی جبران بشود.
یکی همین دورههای خانگیِ قرآن بود، یکی همین قرآن [خواندن] در مساجد یا در حسینیّهها بود. مساجد را پایگاه قرآن قرار بدهید. دو جور هم میشود جلسهی قرآنی تشکیل داد: یکی همین که دُور هم جمع بشوند و یک استادی بنشیند آنجا، بخوانند، قرآنِ افراد را تصحیح کند، نکات را بگوید، تذکّرات را بگوید؛ این یک جور است. یک جور هم این است که جمع بشوند، یک نفر برود روی منبر، بنا کند قرآن خواندن، و نیم ساعت، یک ساعت قرآن بخواند -مثل منبریای که منبر میرود و شما مینشینید پای منبرش، قرآنخوان، تالی قرآن، تلاوتگر برود روی منبر بنشیند و شروع کند به قرآن خواندن- شما هم بنشینید گوش کنید، [قرآن را] باز کنید، از روی قرآن نگاه کنید که این کار البتّه یواشیواش معمول شده. من وقتی میبینم در تلویزیون این کاری که در ماه رمضانها در مشهد و قم و در خیلی از شهرهای دیگر راه افتاده است که جمع میشوند داخل صحن و یک جزء از قرآن را میخوانند، همه گوش میکنند، واقعاً لذّت میبرم -که از قم هم این کار شروع شد، دیگران هم یاد گرفتند- خیلی کار خوبی است. این بایستی در مساجد مختلف در طول سال -نه فقط در ماه رمضان- تکرار بشود. مساجد گوناگون پایگاههای قرآن باشند؛ اعلان کنند مثلاً فرض کنید که شب پنجشنبه، شب جمعه، شب شنبه -یک شبی در هفته؛ اگر هر شب نمیشود- یک نفر خوانندهی قرآن بیاید آنجا بنشیند، شما هم بروید آنجا بنشینید و قرآن را باز کنید، او بخواند و شما نگاه کنید؛ و به ترجمه هم مراجعه کنید؛ ترجمههای خوب. زمان ما، آن وقتهایی که بنده در مشهد تفسیر میگفتم -دَهها سال پیش- یکی دو ترجمهی قرآن بود، آن هم ناقص؛ الان بحمدالله ترجمههای بسیار خوب، متعدّد وجود دارد در دسترس مردم، این ترجمهها را بگیرند نگاه کنند؛ این یک کار.
یک کار دیگر، جلسات تفسیر است؛ تفسیر هم بسیار بسیار مهم است. کسانی که میتوانند، کسانی که بلدند، عمدتاً آقایان روحانیّون محترم، فضلای محترم، کسانی که با قرآن اُنس دارند، مطالعه کنند، فکر کنند، مباحث تفسیری را بیان کنند، سطح معارف جامعه را بالا بیاورند. بالاخره اینکه فرمود: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدى لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(۷) این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قویتر، باقوامتر- به شما نشان میدهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [میکند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخرویتان که آن حیات حقیقی است -لَهِیَ الحَیَوان-(۸) معارف قرآنی وقتی همهگیر بشود، این جوری میشود. البتّه امروز ما بحمدالله خیلی پیشرفت کردهایم؛ امّا کم است؛ نسبت به آنچه باید باشد کم است، با اینکه نسبت به گذشته بسیار زیاد است؛ لکن بیشتر از این [باید باشد.] باید جوری بشود که جامعهی ما، مرد و زن ما، جوانهای ما با معارف قرآنی اُنس بگیرند؛ اصلاً معارف قرآنی حاکم بر ذهنها باشد. اگر این شد، قدرت استدلال به وجود میآید، قوّت دفاع به وجود میآید، ایمانها کامل میشود، حرکتها [به نتیجه میرسد].
در مورد جلسات قرآنی هم [نکتهای عرض بکنم:] حالا البتّه شما «الله الله» میگویید و خواننده را تشویق هم میکنید و بعضیها هم یک خرده بالاتر، از روی نوارهای عربها که میآید و آنها یک هیاهوهایی انجام میدهند -که طبیعت آنها است، این جور نیست که این جزو لوازم قرآن باشد- [یاد گرفتهاند و] سعی میکنند همانها را عیناً تقلید کنند که این لزومی ندارد. تشویق هم خوب است، اشکالی ندارد، منتها من میبینم گاهی اوقات بعضی از این خوانندههای خارجی که اینجا میآیند میخوانند -مال کشورهای عربی که بعضیشان هم انصافاً خوبند، همهشان یک جور نیستند- این حضّاری که در جلسه نشستهاند، کأنّه موظّفند بعد از هر آیهای یا نصف آیهای که او میخواند، با صدای بلند تشویق کنند؛ چه لزومی دارد؟ یک عیب بزرگش این است که او میفهمد شما درست نمیفهمید تلاوت را؛(۹) چون او بد میخواند، شما میگویید «الله الله»، او میفهمد که شما ملتفت نیستید؛ نه، شما سعی کنید آنجایی که خوب میخواند [تشویق کنید]. البتّه بچّههای خودمان را هر چه تشویق کنید اشکالی ندارد،(۱۰) من با اینها مخالف نیستم امّا وقتی که آن قاری بیرونی اینجا میآید و میخواند، این جور نباشد که [مستمع] موظّف باشد که همین طور هر جور [خواند تشویق کند]؛ بخصوص گاهی اوقات با همان آهنگی که او میخواند «الله الله» میگویند؛ اینها لزومی ندارد؛ لکن خب جلسهی گرم قرآنی، بسیار چیز خوبی است که در جامعه [رواج پیدا کند]. پس بنابراین آنچه عرض میکنم این است که قاریِ خوانندهی قرآن وقتی که مخاطبی دارد، به آن نکتهی جمله توجّه کند و روی آن تکیه کند، برای اینکه این تفهیم مفاهیم قرآنی آسانتر و بهتر بشود برای مخاطب.
عزیزان من! ما احتیاج داریم به قرآن؛ این قرآن نیاز امروز ما است؛ نه فقط ما ملّت ایران، جامعهی اسلامی بلکه جامعهی بشری، امروز واقعاً به قرآن نیاز دارند. قرآن است که با استکبار مخالفت میکند، قرآن است که با ظلم صریحاً مخالفت میکند، قرآن است که با کفر بالله صریحاً مقابله میکند، قرآن است که با طغیان و طاغوت با قدرت مقابله میکند: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِیاءَ الشَّیطان؛(۱۱) این لحن قرآن چه قوی است! اینها همین گرفتاریهای امروز بشر است. اینهایی که میبینید عربده میکشند در موضع ریاست جمهوری فلان کشور یا پادشاهی فلان کشور علیه ملّتها، علیه مردم، علیه صلح، علیه آرامش، علیه ثبات حکومتها و کشورها، همانهایی هستند که قرآن بر سر آنها داد کشیده؛ این را باید مردم بفهمند. اینکه قرآن به ما [میگوید]: وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکُمُ النّار؛(۱۲) اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتاری امروز مردم دنیا است. اعتماد میکنند، پدرشان درمیآید. دیدید در بعضی از این کشورهای عربی یک حرکت خوبی انجام گرفت، یک مبارزهی خوبی به وجود آمد، یک غوغایی به پا شد، یک بیداریای به وجود آمد، منتها مثل شعلهای که بیایند روی آن خاکستر بریزند و خاک بریزند، خاموش شد؛ چرا؟ چون «لا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا» را عمل نکردند. رکون(۱۳) کردند به آمریکا، به رژیم صهیونیستی؛ نفهمیدند چه کار باید بکنند، [لذا] این جوری میشود.
اگر چنانچه خدای متعال به یک ملّتی کمکی کرد و آن ملّت قدر آن کمک را ندانستند، کتکش را میخورند، سیلیاش را میخورند؛ باید قدر بدانند. ملّت ما بحمدالله از روز اوّل قدر دانست. این حرکت عظیم ملّت ما، این بقای انقلاب، این ایستادگی این ملّت و عزّت روزافزون این ملّت، این پیشرفت فوقالعادهی این کشور به خاطر همین است که این ملّت به برکت وجود امام بزرگوار به این چند جملهی از آیات قرآن عمل کرد؛ او به ما یاد داد. خود او دلش پُر بود از ایمان به الله، سرشار و لبریز بود از ایمان به خدا و معارف قرآنی؛ به ما یاد داد که چه کار بکنیم و حرکت کردیم؛ و بحمدالله [ملّت] ایستاد. امروز هم راه همین است؛ امروز هم جز ایستادگی در مقابل شیاطین و طواغیت و کفّار راهی برای این کشور وجود ندارد و انشاءالله که خدای متعال هم توفیقات خود و کمکهای خود را به این ملّت خواهد داد.
پروردگارا! ما را از اهل قرآن قرار بده. پروردگارا! ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن بمیران؛ با قرآن محشور کن. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد امام بزرگوار ما را با اولیائت محشور کن؛ شهدای گرانقدر ما را با شهدای کربلا محشور کن. پروردگارا! جوانهای ما را به راه راست هدایت کن؛ عاقبت همهی ما را ختم به خیر بفرما؛ گرفتاریها را برطرف بفرما.
رحمالله من قرأ الفاتحة مع الصّلوات
۱) درابتدای این دیدار، جمعی از قاریان و گروههای جمعخوانی به تلاوت قرآن و تواشیحخوانی پرداختند.
۲) نهجالبلاغه، خطبهی ۱۸
۳) خاقانی. دیوان اشعار، بخش قصاید، هنگام عبور از مدائن و دیدن طاق کسری
۴) از جمله سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۲۸؛ «… و فرجام [نیک] برای پرهیزکاران است.»
۵) سورهی بقره، آیهی ۱۵۵؛ «و قطعاً شما را به چیزی [از قبیلِ] ترس و گرسنگی، و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم؛ و مژده دِه شکیبایان را.»
۶) نظامی. مخزنالاسرار
۷) سورهی اسراء، بخشی از آیهی ۹
۸) سورهی عنکبوت، بخشی از آیهی ۶۴
۹) خندهی معظّمٌله و حضّار
۱۰) خندهی معظّمٌله و حضّار
۱۱) سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۶؛ « آنان که ایمان آوردهاند، در راه خدا مىجنگند؛ و کسانى که کافر شدهاند، در راه طاغوت میجنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید.»
۱۲) سورهی هود، بخشی از آیهی ۱۱۳
۱۳) اعتماد
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
چه کنیم که نمازی با حضور قلب داشته باشیم؟
این سوالی است که ذهن نمازگزار را به خود درگیر می کند. براستی چگونه می توان نماز را با روح و جانی حاضر بجا آورد؟ در این زمینه سخنرانان و مبلغین دینی راهکارهایی پیشنهاد نموده اند که تا حدودی هم موثر است. در این میان بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) درکتاب توصیه ها، پرسش و پاسخ ها در رابطه با حضور قلب در نماز بسیار راهگشاست. ایشان در قسمتی از این کتاب می فرمایند:
… اگر انسان سعی کند در تمام لحظات زندگی مراقب اعضاء و جوارح و اندیشه های خود باشد که خلافی از آنها سر نزند، قطعاً با حضور قلب بیشتری نماز می گزارد؛ زیرا حضور قلب چند دقیقه ای در نماز عصاره و خلاصه حفظ حضور قلب در محضر خدا در تمام ساعات زندگی است. کسی که هر لحظه خود را در محضر خدا می بیند، به راحتی و با حضور قلب کامل به نماز می ایستد؛ اما آن که در طول شب و روز به فکر همه چیز هست مگر خدا، قطعاً نمی تواند در نماز حضور قلب داشته باشد.
آسمانم ای آبی بیکران
آسمانم ای آبی بیکران ای ماه تو همیشه تابان
آفتاب سرخت گرمی وجود تمام عشقم به پیش تو در سجود
ستارگان تو سوسوی روشنایی سلامت، سلام جاودانی
نگاهت به گرمای آشنایی نور تو بهشت موعود خدایی
روزها ز شب به دنبال راه فراری گرفتارم زعشق تو در پی بی قراری
شب و صبح و لیل و نهار ز عشق تو دیگر ندارم قرار
قرارم، بهارم، روز و شب تارم چه گویم که بی تو همیشه خزانم
تو نوری، تو آسمانی، تو زمینی تو آسمانی دیگر چرا گرفتار زمینی
قلب من در آسمان و در بند ز روی تو خواهم سربند
سربندی از نشان سبز روشن که دل ها ز نورش گشته گلشن
ز تو می توان دریافت آن را که نوشته با یا مهدی شرح داستان ها
داستان عشق و ظهور دنیا که نمی توان یافت آن را
دل ها همه در تب و تاب اند تا آقای خود را دریابند
نقش زن در خانواده و تربیت فرزند ازنگاه امام خمینی (ره)
صحیفه امام ج13/ص297
زن مبدأ همه خيرات است. شما ديديد، ما ديديم، كه زن در اين نهضت چه كرد. تاريخ ديده است كه چه زنهايى در دنيا بوده است، و زن چيست. تاريخ دور است؛ ما خود ديديم كه چه زنهايى تربيت كرده است اسلام، چه زنهايى در اين عصر اخير قيام كردند. و آنها كه قيام كردهاند همين زنهاى محجوبه جنوب شهر و قم و ساير بلاد اسلامى بود. آنها كه به تربيت آريامهرى تربيت شدند ابداً در اين امور دخالت نداشتند. آنها تربيتهاى فاسد شده بودند؛ از تربيتهاى اسلامى آنها را دور نگه داشتند. اينهايى كه تربيت اسلامى داشتند خون دادند، كشته دادند، به خيابانها ريختند، نهضت را پيروز كردند. ما نهضت خودمان را مرهون زنها مىدانيم. مردها به تَبَع زنها در خيابانها مىريختند. تشويق مىكردند زنها مردان را. خودشان در صفهاى جلو بودند. زن يك همچو موجودى است كه مىتواند يك قدرت شيطانى را بشكند.
صحيفه امام ج16 ص : 192
«روز مبارك زن»؛ روز شرافت عنصر تابناكى كه زيربناى فضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفة اللَّه در جهان است.
و مباركتر و پربهاتر انتخاب بسيار والاى روز بيستم جمادى الثانى است، روز پر افتخار ولادت زنى كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است؛ زنى كه در حجرهاى كوچك و محقّر، انسانهايى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مىدرخشد. صلوات و سلام خداوند تعالى بر اين حجره محقر كه جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.
نقش زنان در عالم از ويژگيهاى خاصى برخوردار است. صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مىگيرد. زن، يكتا موجودى است كه مىتواند از دامن خود افرادى به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه، بلكه جامعهها به استقامت و ارزشهاى والاى انسانى كشيده شوند و مىتواند بعكس آن باشد. بدون شك آنچه در اين زن مبدأ همه خيرات است. شما ديديد، ما ديديم، كه زن در اين نهضت چه كرد. تاريخ ديده است كه چه زنهايى در دنيا بوده است، و زن چيست. تاريخ دور است؛ ما خود ديديم كه چه زنهايى تربيت كرده است اسلام، چه زنهايى در اين عصر اخير قيام كردند. و آنها كه قيام كردهاند همين زنهاى محجوبه جنوب شهر و قم و ساير بلاد اسلامى بود. آنها كه به تربيت آريامهرى تربيت شدند ابداً در اين امور دخالت نداشتند. آنها تربيتهاى فاسد شده بودند؛ از تربيتهاى اسلامى آنها را دور نگه داشتند. اينهايى كه تربيت اسلامى داشتند خون دادند، كشته دادند، به خيابانها ريختند، نهضت را پيروز كردند. ما نهضت خودمان را مرهون زنها مىدانيم. مردها به تَبَع زنها در خيابانها مىريختند. تشويق مىكردند زنها مردان را. خودشان در صفهاى جلو بودند. زن يك همچو موجودى است كه مىتواند يك قدرت شيطانى را بشكند.
تنهاترین مولا
بسم الله الرحمن الرحیم
چند روزقبل نگاهم به صفحه جادویی تلویزیون افتاد مصاحبه ای درحال پخش بود که توجه ام راجلب کرد، ازافرادعبوری سوالی می پرسیدند که باید همان لحظه جواب می دادند البته قریب به اتفاق مصاحبه کنندگان ازجواب دادن طفره می رفتند وبا سرافکندگی ازمحل عبور می کردند .
سوال برروی برگه کاغذی نقش بسته بود، دقیق شدم نوشته شده بود؛ آخرین باری که امام زمانت عج الله را یادکردی چه زمانی بود ؟
بسیار فکرکردم ناخودآگاه متوجه اشک های گرم چشمانم شدم؛ چقدر امام من غریب است… چرا اینقدر غریب…!!!!!
وحید، طرید…
وقتی که مولایمان را با لقب وحید و طرید می خواندند نمی فهمیدم که معنایشان چیست ولی با دیدن مصاحبه و حرف های مردم کشور شیعه نشینمان به خوبی متوجه این دو لقب مولا شدم…
و چقدر جان سوز است که مولایمان تنهاست!
هرچه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، چرا انسان ها از سعادت و کمال روی گردان هستند و چرا به فکر جاودانگی خود نیستند؟!
انبیای الهی و اولیای راستین وهمچنین اهل بیت طاهرین علیهما السلام همگی از طرف خداوند رحیم برای هدایت و راهنمایی بشر مبعوث شده و بسیاری از سختی ها و ناراحتی ها را تحمل کرده تا مردمان را به سر منزل مقصود برسانند ولی معاندان و دشمنان بر سر راه بشریت قرارگرفته واین وعده الهی به تاخیر افتاد.
وعده الهی به آخر الزمان رسید و یقینا خداوند راستگوی مطلق است و در وعده اش دروغ نمی گوید، پس حتما انقلاب جهانی مهدوی اتفاق می افتد و ما را به حضرت عشق نزدیک تر می کند.
ولی قبل از ظهور کبری این سوال مطرح می شود که؛ آیا آماده ایم؟!
دوباره سوال را تکرار می کنم؛ آخرین باری که امام زمانت عج الله را یاد کردید چه زمانی بود؟!
در روز، در هفته، در ماه، در سال…
چند ساعت، چند دقیقه و شاید چند ثانیه…
ای کاش بیشتر به فکر مولا بودیم! ای کاش در زندگیمان یادی از حضرت می کردیم…
افسوس که دنیا و مافیها بسیار فریبنده و جذاب است که دیگر در زندگیمان جایی برای مولایمان باقی نمی گذارد!
در ماه رجب، ماه خدا، ماه رحمت و مغفرت و ماه آمرزش…
با خداوند شرط کنیم، قراری بگذاریم تا بیشتر یاد حضرت عج الله کنیم تا قدمی به سمت ظهور برداریم تا شرایط و زمینه ها را آماده ی حضور یوسف فاطمه عج الله نماییم…
اینها کمترین کارهایی است که می توانیم در جهت تحقق ظهور برداریم.
ای کاش دیگر مانع ظهور نگردیم…
اللهم العجل لولیک الفرج
ای کاش این دعا لقلقه ی زبانمان نباشد و به واقع به این دعا متعهد باشیم.
الهی آمین
آیا جبرئیل نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) می آمد؟
از مطالبی که در رابطه با حضرت زهرا(س) در روایات بدان اشاره شده، این است که فرشتگان الهی از جمله جبرییل امین،خدمت آن حضرت می رسیدند:
«عن ابى جعفر علیهالسلام: لما اراد اللَّه تعالى ان ینزل علیها «مصحف» امر جبرئیل و میكائیل و اسرافیل ان یحملوه فینزل به علیها و ذلك فى لیله الجمعه من الثلث الثانى من الیل فهبطوا به و هى قائمه تصلى و سلموا علیها و قالوا: السلام یقرئك السلام و وضعوا المصحف فى حجرها. فقالت: للَّه السلام و منه السلام و الیه السلام و علیكم یا رسل اللَّه السلام.[1]
امام باقر علیهالسلام مى فرمایند: چون خداوند اراده كرد كه مصحف فاطمه را به آن حضرت بفرستد، به جبرئیل، میكائیل و اسرافیل دستور داد آن را به فاطمه علیهاالسلام برسانند و این قضیه در نیمهى شب جمعه اتفاق افتاد، آنان در حالى فرود آمدند كه آن بانو مشغول عبادت الهى بود. پس از عرض سلام به او گفتند: (خدا) بر تو سلام مى فرستد، آنگاه مصحف را به وى تحویل دادند.
فاطمه علیهاالسلام پس از تحویل مصحف گفت: بر خدا باد سلام و از او سلام و براى او سلام و براى شما سفیران پروردگارم سلام.»
قابل توجه است جبرئیل، میكائیل و اسرافیل، كه هر سه از بزرگان ملائكه به حساب مى آیند، حامل سلام خدا به فاطمه علیهاالسلام بوده اند و مصحف فاطمه را به صاحب اصلى مى رسانند و با وى به گفتگو مى پردازند.
حضرت امام صادق در مورد نزول ملائكه به حضور فاطمه علیهاالسلام و سخن گفتنشان با آن حضرت مى فرمایند:
«انما سمیت فاطمه محدثه لان الملائكه كانت تهبط من السماء فتنادیها كما تنادى مریم بنت عمران… فتحدثهم و یحدثونها…[2] فاطمه علیهاالسلام را از این جهت محدثه خواندند كه ملائكه به حضورش شتافته و با وى مصاحبه مىكردند و سخن مى گفتند، همان طورى كه با مریم دختر عمران چنین بودند.»
حضرت امام خمینی (ره) در 11 اسفندماه سال 64 در دیدار با طلاب جامعةالزهرا سخنانی را در باب حضرت زهرا (س) و الگو بودن ایشان برای تمام زنان جهان میفرمایند: … برای زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه (س) را روز زن قرار دادهاند، افتخار است و مسؤولیت. در این 75 روز (بعد رحلت پیامبر ص تا شهادت حضرت زهرا س ) مراودهای بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. من راجع به حضرت صدیقه ـ سلام الله علیها ـ خودم را قاصر میدانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا میکنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ میفرماید: فاطمه ـ سلام الله علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در این دنیا، بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین میآمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض میکرد و مسائلی از آینده نقل میکرد.[3]
ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراودهای بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیهای که واقع میشده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او میرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر؛ همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ـ و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم ـ کاتب وحی حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است. مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست.
[1]ـ عوالم، ج 11، ص 190.
[2]ـ جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 150- بحارالانوار، ج 43، ص 78، ح 65.
[3]- اصول کافی؛ ج2ص 355.
یادواره شهدا وشهید حسن طهرانی مقدم
به مناسبت هفته بسیج ، یادواره به نام ویاد شهدا بالاخص شهید حسن طهرانی مقدم از ساعت 9:15 تا ساعت 11 صبح درحسینیه شهید طهرانی مقدم حوزه علمیه نورالزهرا سلام الله علیها برگزار شد .
دراین مراسم همسر شهید طهرانی مقدم به ایراد سخنرانی پرداختند وبا خواندن وصیت نامه ی یک شهید طلبه مجلس مزین به نور شهدا گردید.
این مراسم با حضور طلاب ، کادر واساتید برگزار شد.
محرم، ماه عزای اهل بیت علیهماالسلام
نکند باز کنی بار خودت ازپشتم وانکن پیش خلائق دگر آقا مشتم
عشق تو گوهر پرقیمت اجدادمن است ارثیه بود رسیده به من از ده پشتم
جرم من خاطره های سفرکرب وبلاست هست برروی ضریحت اثرانگشتم
با آب طلا نام حسین (ع) قاب کنید با نام حسین (ع) یادی ازآب کنید
خواهید مه سربلند وجاوید شوید تاآخر عمر تکیه برارباب کنید
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
امام رضاعلیه السلام
من دست خالی آمدم ، دست من ودامان تو سرتابه پا دردو غمم، درد من ودرمان تو
توهرچه خوبی من بدم، بیهوده برهردرزدم آخربه این درآمدم ، باشم کنارخوان تو
من ازهردررانده ام، من رانده ی وامانده ام یا خوانده یا ناخوانده ام ، اکنون منم مهمان تو
پای من ازره خسته شد،بال وپرم بشکسته شد هردربه رویم بسته شد،جزدرگه احسان تو
گفتم منم درمی زنم ، گفتی به توسرمی زنم من هم مکرر می زنم ، کوعهدوکو پیمان تو؟
سوی توروآورده ام ، ای خم سبو آورده ام من آبرو آورده ام ، کولطف بی پایان تو؟
حال من گوشه نشین ، با گوشه ی چشمی ببین جزسایه ی پرمهرتان ، جایی ندارم جان تو
من خدمتی ننموده ام ، دائم بسی آلوده ام امابه عمری بوده ام ، جون خاردربستان تو
علی انسانی
سربازی امام زمان ...
بسم الله الرحمن الرحیم
نیمه شعبان
جشن وپای کوبی ومراسم و….
همه درتب وتاب برگزاری مراسم وآماده سازی خیابان ها ، مساجد وحسینیه ها ویا حتی منازل شخصی خود، آذین بندی ومهیا کردن همه چیز برای شب نیمه شعبان ….
البته دراین میان ؛ بچه های مذهبی تر، به دنبال مکانی برای احیای شب نیمه شعبان ….
مهدیه باشد یا مصلی یا مسجد جامع ….؟
تمام شد.
بین بچه های مذهبی ومومن بعد ازنیمه شعبان ، اثری ازمولا نیست ….نه درزندگی ، نه دربرنامه های روزانه ونه درکارهای که انجام می دهند.
دعای عهد درصبح گاهان ، دعای ندبه صبح های جمعه وگاهی یادی ازحضرت…
آیا این چند کارحاشیه ای برای سربازی مولا کافیست ؟
گاهی فکر کنید حضرت مولا درکجای زندگی شماست؟
وقتی درس می خوانید گاهی به این فکر کنید که چرا درس می خوانید؟
وقتی خانه داری می کنید به این فکرکنید که چطور می توانید با خانه داری ، یار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشید؟
وقتی سرکار می رویدودررشته های مختلف مشغول کاروتلاش هستیدفکرکنیداین کاروتلاش درکجای حکومت جهانی حضرت مولا عجل الله تعالی فرجه الشریف اثرگزاراست؟
برای ظهور حضرت مولا چه کارهایی انجام شده است؟
شما به عنوان مدعی سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چه برنامه هایی برای زمینه سازی ظهور دارید؟
سهم مولا ازما ، فقط یک شب ویک دعا و….است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ایرانی انقلابیم
من ایرانی انقلابیم
اهوم
اهوم
اهوم
سرفه می کند! می شنوی؟
این صدای سرفه های جانبازی است که رمقی در بدن ندارد، ولی پا به پای جوان ها آمده، کمی آن طرف تر، پیرزن قد خمیده ای می بینی که بعد از هر قدم می ایستد تا نفس تازه کند. خسته است. اما او هم پا به پای جوان ها آمده.
ایران، به این ملت خواهد بالید. تاریخ این بزرگی را فراموش نخواهد کرد.
همه آمدیم تا بگوییم وفادار به عهد و پیمانیم، ادامه دارد نهضت روح ا…
همه آمدیم تا بگوییم اراده ی ما قابل تحریم نیست.
در این مرز و بوم، صدای کوبنده ی “مرگ بر آمریکا” لحظه ای قطع نخواهد شد.
اینجا، مشت های گره کرده ی جوانان در برابر ظلم و استکبار شکسته نخواهد شد.
ملت ما، در برابر دفاع از مظلوم کمر خم نخواهد کرد، و این را مدافعان حرم به همه جهان ثابت کردند.
ایران هنوز کوفه نشده است، چون نفس های سید علی در آن است.
ما همه آمدیم، تا تمام این ها را به دشمن نشان دهیم.
فرقی ندارد… گاهی دشمن از جنس خودمان است، و در بین خودمان
ولی مشت های گره کرده و فریادهای خروشان مردم غیور همه حاکی از این است که:
حواستان باشد!
ما در برابر دشمن دست نمی دهیم.
ما به دشمن لبخند نمی زنیم.
دیپلماسی ما، چیز دیگری است.
مراقب باشید این مشت های گره شده بر دهانتان کوبیده نشود.
ما آمدیم تا بگوییم که تنها یک ایرانی نیستیم.
ما ایرانی انقلابی هستیم.
انقلابی بوده ایم و انقلابی خواهیم ماند.
ان شاالله
نقطه سر خط
مهدیه یاوری
تكنيك برقراري ارتباط با ديگران
تكنيك برقراري ارتباط با ديگران
مي توان گفت هدف از انجام هر كاري در اين دنيا آن است كه به احساس بهتري برسيد. انگشت روي هر امري بگذاريد به شما نشان خواهم داد كه هدف و مقصود همين است. شايد بگوييد تنها هدف و مقصود از برقراري ارتباط با ديگران آن است كه به آنها كمك كنيد يا دنيا را به جاي بهتري تبديل نماييد يا بر زندگي ديگران تأثير مثبت بگذاريد يا ….
حال چرا بايد بخواهيد به ديگران كمك كنيد يا دنيا را به جاي بهتري تبديل سازيد يا …. چون فكر مي كنيد با انجام اين كارها مي توانيد خوشحال تر باشيد. بعضي ها مي گويند هدف و مقصود از برقراري ارتباط با ديگران آن است كه افكار و احساساتشان را با هم سهيم شوند. چرا بايد بخواهند كه افكار و احساساتشان را با ديگران سهيم شوند؟ چون اين كار احساس خوبي به آنها مي دهد. ممكن است بگوييد هدف و مقصود من از برقراري ارتباط با ديگران آن است كه به خلق كمكي كرده باشم. چرا بايد بخواهيد به خلق كمك كنيد؟ چون این كار حال شما را خوب مي کند و به شما احساس بهتري مي دهد بعضي ها مي گويند: تنها هدف و مقصود من از برقراري ارتباط آن است كه انرژي خود را تخليه نمايم چرا بايد انرژي خود را تخليه كنيد؟ چون اين كار به شما احساس خوبي مي دهد و يا برخي مي گويند مي خواهم از شر احساسات منفي خلاص شوم چرا بايد احساسات منفي خود خلاص شويد؟ چون مي خواهيد احساس بهتري داشته باشيد و خوشحال باشيد. حال اين سوال را يكبار ديگر مطرح مي كنم هدف و مقصود ما از برقراري ارتباط در جايگاه يك انسان چيست؟ پاسخ همواره يك مطلب است: رسيدن به احساساتي بهتر. نكته اين است كه اغلب ما انسان ها به طريقي با ديگران و نيز با خودمان ارتباط برقرار مي كنيم كه نه حال خودمان و نه حال هيچ كس ديگري را خوب نمي كند.
نخستین قدم در برقراری ارتباط هر چه بهتر موثرتر و کار آمدتر با دیگران آن است که ابتدا درباره زمینه ای که می خواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم به وضوح، روشنی و شفافیت کامل برسیم.
این تکنیک و روش فوق العاده است که با طرح پرسش از خودتان می بایست یکی پس دیگری آنها را پشت سر بگذارید وقتی این پرسش ها را از خود می پرسید درباره معنا و مفهوم واقعی هر موضوعی به وضوح و روشنی بیشتری خواهید رسید و وقتی به شفافیت و روشنی بیشتری برسید خواهید توانست ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.
در ابتدا الگوها و روشهای ارتباطی را بنویسید. سعی کنید با خود صادق باشید الگوهای رفتاری و کلامی شما هنگام اضطراب و نگرانی چیست؟ وقتی عصبانی می شوید به دیگران چه می گویید؟ قیافه شما چگونه است؟ حرکات شما چطور؟
پرسش دوم: وقتی به خواسته ها و اهداف خود نمی رسید دیگران را چگونه متقاعد می کنید؟ به عبارت دیگر وقتی به خواسته خود نمی رسید از چه اهرم روانی استفاده می کنید؟ چه کارهایی انجام می دهید؟ آیا گریه می کنید؟ غرغر می کنید؟ دیگران را تهدید می کنید؟
پرسش سوم: مواقعی را به یاد بیاورید که تنش و اضطراب زیادی داشتید اما موفق شده بودید ارتباط خوب مثبت و موثری را با دیگران برقرار کنید. در این مواقع از چه الگوها و روش های ارتباطی استفاده کرده بودید؟
پرسش چهارم آن است که به راستی در این گونه موارد مرا چگونه می بینند ( فرد می بایست این سوال را خطاب به دیگران مطرح کند) اغلب مواقع وقتی فرد به پرسش سوم می رسد پاسخ او چیزی شبیه به این خواهد بود . فکر می کنم در این مواقع مرا مثل آدم عوضی می بینید؟ جالب این است با وجودی که در گذشته این افراد از دست یکدیگر عصبانی می شدند حال وقتی می بینند فردی که آنها را ناراحت کرده با صداقت و خوشرویی خود را چیز دیگری خطاب می کند همه به یکباره خنده شان می گیرد.
نکته جالب دیگر این که به هنگام پاسخ به پرسش آخر الگوها و روشهای ارتباطی جدیدی که در آینده به کار خواهم برد کدام اند؟ از دیگران می خواهد چنان چه در آینده متوجه شدند که به یکی از روشهای قدیمی رفتار می کند فوری به او تذکر دهند و از او بخواهند به قول خود عمل کند.
او نیز به نوبه خود به دیگران قول خواهد داد که چنان چه مجدد احساس تنش، اضطراب و نگرانی یا عصبانیت نمود نزد آنها برود و بخواهد که به او کمک کنند. این تمرین پیوند محبت، مودت و دوستی خوبی را میان اعضای گروه که با یکدیگر همکار ، دوست هستند به وجود می آورد.
همه ما در این زمینه به کمک احتیاج داریم و صرف نظر از اینکه چقدر در برقراری ارتباط با دیگران مسلط و ما هرچه هستیم باز نواحی و زمینه هایی وجود دارد که در آن ایراد و کاستی های از خود نشان می دهیم. هر چقدر خوب باشیم مواقعی وجود دارد که از مسیر درست و اصلی منحرف می شویم.
خلاصه آنکه چنان چه می خواهید در زندگی موفق باشید و بر زندگانی خود تسلط داشته باشید می بایست بر الگوها و روش های ارتباطی خود در مواقع تنش ، اضطراب و نارحتی و عصبانیت مسلط شوید و بتوانید این الگوها را تغییر دهید و الگوهای ارتباطی جدیدتر، موثرتر و مثبت تری انتخاب نمایید.
برگرفته از کتاب زندگی با عضق( آنتونی رابینز، هادی ابراهیمی)
یا حضرت زهرا سلام الله
بسم رب الفاطمه
دلت که گرفته باشد به هرجا که پناه می بری تا بغض خود را بشکنی…
دلت که گرفته باشد، آسمان هم با تمام وسعتش برایت کوچک می شود…
دلت که گرفته باشد، قطره قطره ی اشک هایت را می شماری…
صدای هق هق گریه هایت را در گلو خفه می کنی…
بغضت که بگیرد، حتی به خدا هم التماس می کنی…
فاطمیه که فرا می رسد، دوباره محرم با تمام لحظه های داغدارش زنده می شود…
و در هر روز غربت خاموشی یک ستاره تکرار می شود.
فاطمیه که از راه می رسد آسمان دوباره خون می شود و قصه به آتش کشیدن در و دیوار تکرار می شود.
فاطمیه، غربت عالم را با خود می آورد.
صدای بازشدن “در” که می آید، پهلویم تیر می کشد.
تا به حال شده از اسمی نفرت داشته باشی؟!
من از هرچه “در” دارد بیزارم.
هنوز هم نتوانستم حلاجی کنم چطور یک در توانست همه ی هستی علی علیه السلام را بگیرد. همه ی پاره ی تن حیدر را پرپر کند.
مگر ا فاطمه سلام الله علیها نبود؟
زهرا سلام الله علیها، دردها دارد…
درد علی، درد حسن، درد حسین، درد محسن…
حالا من هم شده ام، دردی روی زخم هایش، باری روی دوشش…
نمی دانم مادر از درد پهلو می نالد، یا درد دیدن گناهان
شرمنده ایم که هرچه می کشی از ما می کشی…
در هر فاطمیه روضه می خوانیم که گوشواره از گوش حضرت زهرا سلام الله علیها افتاد. اما در خیابان ،مادرها و خواهرهایمان در جلوی چشمان خودمان طوری روسری سر می کنند که گوش ها و گوشواره که هیچ، گردن آن ها نیز برای مردان اجنبی به نمایش گذاشته می شود…
از عذاب قبر نمی ترسیم، تا زمانی که در قلب و کفن ما حک شده:
“عبدالزهرا”
مهدیه یاوری
دلنوشته
سال فاطمی به پایان می رسد سالی که بهار و زمستانش مزیّن به نام دختر دردانه حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلّم بود. فاطمه او که خالص شد برای خدا و سر از خاک انسانیت درآورد و عبد شد عبدی که خدا او را دوست داشت و به وجودش افتخار کرد، فاطمه فاطمه شد.
او تضمین شد برای هر روز و هر سال و ما اکنون در شمارش معکوس سالی به سر می بریم که از آن اوست. به راستی چه میزان قدر داشتیم که در کنار او هستیم؟ چقدر لحظاتمان را با او و یاد او سپری کردیم؟ چه میزان سعی کردیم در سایه ی او به اسلام پدر بزرگوارش نزدیک شویم؟
چقدر در انتخابات ریز و درشت ایام زندگیمان به او تأسی کردیم؟ حال یک سال از عمرمان می گذرد و گذر جدیدی از ایام آغاز می شود. خدا را شکر! یک سال دیگر را هم مهمان زمین بودیم و رخصت شد تا به استقبال سال جدید برویم.
کاش امسال که به عشق عید فاطمه سلام الله علیها خانه تکانی می کنیم، دل هایمان را از غبار کینه خالی کنیم و به اخلاص فاطمی زینت بخشیم، شاید، شاید عبدی شویم که لایق باشد تا چشمانش به قامت دلربای فرزندش مهدی (عج) روشن گردد.فاطمه سادات مرادی
آفات طلاب
ساده زیستی، روش بزرگان
یکی از امور مهم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند. آنهایی که منشاء آثار بزرگ بودند، در زندگی ساده زندگی کردند. آنهایی که در بین مردم موجّه بودند و مردم حرف آنها را می شنیدند؛ آنهایی بودند که ساده زندگی می کردند.در آن وقتی که ما آمدیم قم در آنجا اشخاصی بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اینها مرحوم آشیخ ابوالقاسم قمی، مرحوم آشیخ مهدی و عده دیگری، و شخص نافذ آنجا و متقی، مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی و مرحوم آمیرزا محمد ارباب، همه اینها را من منزل هایشان رفتم. او که ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت، با آن که زاهد بود، در زندگی مشایه بودند. مرحوم آشیخ ابوالقاسم، من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود، زندگی اش یک زندگی بود مثل سایر طلبه ها، اگر کمتر نبود، بهتر هم نبود، کمتر هم بود…… دیدن اینها یک درس بود برای انسان، عبرت بود. هر چه بروید برای اینکه خانه تان بهتر باشد، از معنویت تان به همین مقدار، از ارزش تان به همین مقدار کاسته می شود. ارزش انسان به خانه و باغ و اتومبیل نیست. اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیاء باید همین کار را بکنند. سیره انبیاء را دیدید چه جور بوده. ارزش انسان به این نیست که انسان هیاهو داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد. ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطی و یک دفتر و دستکی داشته باشد.فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید. در کیفیت تحصیل علوم هم هر چه بروید سراغ تجملات از علومتان کاسته می شود. آنهایی که این کتاب های قطور و پر ارزش را نوشتند، زندگی شان یک زندگی طلبگی بوده، مثل شیخ انصاری و امثال آنها. آنها توانستند اسلام را در همه جهات حفظ کنند و فقه را پیش ببرند و مسائل دینی را افزایش بدهند و آن کتاب های ارزشمند را به مردم عرضه کنند. صحیفه امام (ره) ج19،ص 251
هیچ چیز به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست
من اکثر موفقیت های روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان می دانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست. و هیچ وسیله ای هم بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بی مورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند؛ و گروهی نیز مغرضانه یا نا آگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایه داری و سرمایه داران متهم نمایندو در این شرایط و حساسی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیت متصور است، باید به شدت مواظب حرکات خود بود. صحیفه امام (ره)، ج21،ص 99
يا فاطمه سلام الله عليها
فاطمه زیباترین واژه هاست،
فاطمه ناموس شاه لافتی است،
فاطمی بودن تشیع بودن است،
فاطمه راه علی پیمودن است،
فاطمه آلاله آلاله هاست،
فاطمه سوز و گداز ناله هاست،
فاطمه گنجینه ای از خاتم است،
فاطمه چشم و چراغ عالم است،
فاطمه روح علی جان علیست،
فاطمه هم عهد و پیمان علیست،
فاطمه تفسیر یاسین است و بس،
باغ هستی را گل آذین است و بس،
فاطمه سبزینه سبزینه هاست،
فاطمه آوای وای سینه هاست،
نی توان گفتن زنی مانند اوست،
قلب احمد از ازل پیوند اوست،
فاطمه از هر پلیدی عاری است،
فاطمه فرهنگی از بیداری است،
فاطمه یعنی زمین یعنی زمان،
فاطمه یعنی حدیث قدسیان،
فاطمه یعنی ثریا تا سمک،
فاطمه یعنی مدینه تا فدک،
فاطمه دریای عصمت را در است،
فاطمه جامی است کزکوثرپراست،
فاطمه راز هزاران رازهاست،
فاطمه خود برترین اعجاز هاست،
کعبه را آیینه روی فاطمه است،
پنج تن را آبروی فاطمه است،
فاطمه یک یادبود ماندنی است،
فاطمه تنها سرود خواندنی است،
فاطمه علامه ساز مکتب است،
فاطمه آموزگار زینب است،
فاطمه رمز تماس با خداست،
فاطمه تاج عروسان سماست،
آسمان هم خاکسار فاطمه است،
یا علی مولا شعار فاطمه است،
يا زهرا سلام الله عليها
از غمِ دُختِ نبی ارضُ سما ریخت بهم
عرشِ حق از شررِ جورُ جفا ریخت بهم
یک مدینه به خدا گرم تماشا بودند
فاطمه خورد زمین،شیر خدا ریخت بهم
از لگد ها درِ آن خانه که از جا افتاد
فاطمه زیرِ دَر از حمله ی اعدا افتاد
آنقَدَر شدّتِ پاهای عدو محکم بود
غنچه ی در رَحِم از ضربِ لگد ها افتاد
بین آن معرکه فرمود،علی: زهرا جان
کن رها شالِ مرا جانِ حسینُ حَسَنَت
با غَلافش به تنِ فاطمه زد قنفذُ گفت
پس کجا هست، علی قدرتِ خیبر شکنت؟؟
پیشِ چشمانِ علی زیر لگد زهرا ماند
حسرتِ دیدنِ محسن به دلِ مولا ماند
دومی خنده زدُ در دل خود این را گفت
مصطفی نیست،ببیند که علی تنها ماند
آن دَرِ سوخْته از ضربه ی بسیار، شکست
حُرمتِ دخترِ پیغمبرِ مختار، شکست
کفنِ حضرتِ احمد به خدا خشک نشد
دَنده ی فاطمه بین درُ دیوار، شکست
دست بسته می کشیدند،علی را مسجد
جمع گشتند، مدینه به تماشا مسجد
خادمه کرد، کمک فاطمه از جا برخاست
چقدر خورد، زمین دُختِ نبی تا مسجد
خواست، تا لب بِگُشاید که ستون ها لرزید
داشت، می ریخت، زِ آهِ دل زهرا مسجد
امر،امر ولیَش بود ،که نفرین نکرد
وَر نه می شد به خدا محشر کبری مسجد
ابری ام، بارانی ام(مناجات با امام عصر عج)
ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست
چشم سر، خیس است امّا چشم دل، مرطوب نیست
آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است
علتش این است اگر محصول ها مرغوب نیست
سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده
ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست
این دل بی در اگرچه جای این و آن شده
غیر تو اصلاً برای من کسی محبوب نیست
واقعاً من دوستت دارم عزیز فاطمه!
غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست
با منِ بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو
جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست
طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست
کربلا می خواهم آقا … التماست می کنم
نامه ام را مُهر کن هر چند که مکتوب نیست
يامهدي عج الله تعالي فرجه الشريف
فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی ؟
باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری ؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گردد ؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری ؟
پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت
داری آن قدر که یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران
می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟؟
عاشقان مادر پهلو شكسته
ﺷﻤﻊ ﻣﻦ ﺳﻮﺳﻮ ﻣﺰﻥ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﭘﻬﻠﻮ ﻣﺰﻥ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺮﺧﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻮ
ﻫﯽ ﺑﻪ ﻓﻀﻪ ﺭﻭ ﻣﺰﻥ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﺯ ﺳﺮﻓﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ
ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﻭ ﻣﺰﻥ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﺯﯾﻨﺐ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﮔﯿﺴﻮ ﻣﺰﻥ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺴﺘﺮﺕ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﻢ ﺑﻤﺎﻥ
ﺍﯾﻨﭽﻨﯿﻦ ﺯﺍﻧﻮ ﻣﺰﻥ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﺪ
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها…
یا صاحب الزّمان!
ﺑﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻟﻌﻞ ﺗﻮ جوشد، نوش ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
ﺧُﻢ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺁﻣﺪ ﺯ ﺟﻮﺩﺕ، جوﺵ ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
ﺍﻟﺼَّﻼ، ﻋﺎﻟﻢْ ﺧﻤﺎﺭِ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺗﻮﺳﺖ
ﻣﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻋﻄﺮِ ﻧﮕﺎﻫﺖ، ﺑﻮﺵ ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮا…
ﺍﯼ ﺳﺮﺍﭘﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺁﯾﻨﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ
ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺁﻏﻮﺵ ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺕ ﻫﺴﺘﯽّ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﻣﺴﺖ ﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺕ
ﻏﻨﭽﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻬﺮِ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﻫﻮﺵ ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
ﻃﺎﻟﻊ ﺍﺯ ﺑﺮﻕِ ﻧﮕﺎﻩِ ﺗﻮﺳﺖ ﺧﻮرشیدِ صباح
ﺍﻟْﻌَﺠَﻞ، ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ ﺟﺎﻥ، ﺳﻮﺵ ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
ﺷﺪ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯼ ﻋﻤﯿﯿﻘﻢ ﻏﺮﻕِ ﺑﺤﺮِ ﺳﺎﻏﺮﺕ
ﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻡ، ﺧُﻤّﯽ ﮐﻪ ﺑُﺮﺩ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ، ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
ﺩﺭ ﺷﺐِ ﺩﻭﺭﯼ، ﻏﺮﯾﺒﺎﻥْ ﺭَﻩ ﺑﻪ ﺑﻮئی ﺟُﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﻟﯿﻞِ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻧﺎﻓﻪﺀ ﺁﻫﻮﺵ ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
ﺟﺎﻥِ ﻣﺠﻨﻮﻥ، ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻨﺸﯿﻦ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺁﺏِ ﻧﺎﺏ
ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻝِ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑُﮕﺸﺎ ﺩﻟﺒﺮﺍ…
زهره اسحاق نوری
آماده ایم ؟
با اتفاقات متعددی که در چند روزه اخیر افتاده است این نکته حائز اهمیت است که آیا برای ظهور آماده هستیم وآیا شرایط و زمینه های آن را فراهم نموده ایم ؟
درپی بیانات شفاف و راهگشای مقام معظم رهبری(مدظله) در مورد انتخابات این مطلب مهم چشمگیر است که اطاعت پذیری و یا عدم اطاعتی که در اقشار مختلف نظام به وجود می آید ما را براین نکته رهنمون می سازد که آیا شیعیان ایران درراه زمینه سازی ظهور قدم برمی دارند و یا از کسانی هستند که موانعی اساسی برسر راه ظهور می باشند ؟
اتفاقات مختلف باعث می گردد هرفردی به شخصه به این نکته فکر کند ودرآن بیندیشد که تا چه اندازه خود و جامعه اش را برای همراهی مولا آماده کرده است .
اولین و مهمترین رکن یک حکومت ولایت پذیری واطاعت از رهبر می باشد وتا زمانی که مدعیان زمینه سازی ظهور به این باور نرسند ظهور اتفاق نمی افتد .
اگر دراین زمانه به ولایت پذیری معتقد وپای بند بودیم یقینا در زمان ظهور نیز دنباله رو و مطیع حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف هستیم وگرنه باید فکری دیگر کنیم …
آماده ایم ؟؟؟
پرسش و پاسخ
صلوات بر پیامبر صلوات الله علیه با چه کیفیتی باید باشد؟ در دو مورد صلوات بر حضرت محمد(ص) و آل او واجب است:
الف- در نماز
برخی علمای اهل سنت و فقهای شیعه امامیه اتفاق دارند. بر این که در تشهدِ نماز اکتفا به درود فرستادن بر پیامبر جایز نیست؛ بلکه واجب است که بعد از درود فرستاده شود. احمد بن حنبل و شافعی در این باره روایت نقل کرده اند.(المجموع، ج3، ص465؛ فتح العزیز، ح 3، ص 503؛ الشرح الکبیر، ج1، ص 616 و … )
کعب بن عجره می گوید: رسول خدا صلی الله علیه دائماً در نمازهای خود این چنین می گفت: « اللهم صلّ علی محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید» ( صحیح مسلم، ج1، ص 350)
شکی نیست که متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله در نماز واجب است؛ زیرا که آن حضرت فرمود: « همچنان که من نماز می خوانم؛ شما نیز نماز بخوانید. ( صحیح بخاری، ج1، ص 162؛ سنن دارمی، ج1، ص286)
ابو مسعود انصاری می گوید که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: « من صلی صلاة و لم یصل فیها علیّ و علی اهل بیتی لم تقبل منه» (سنن دار قطنی، ج1، ص355 )؛ ـ هر کس نماز بخواند و در آن به من و اهل بیتم درود نفرستد، تمازش مورد قبول نیست.»
جابر بن یزید جعفی از امام باقر علیه السلام و او از ابو مسعود انصاری نقل می کند که رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: « من صلی صلاة لم یصلّ فیها علّ و علی اهل بیتی لم تقبل منه»؛ « هر گاه شخصی نمازی بخواند و در آن بر من و اهل بیتم درود نفرستد، نمازش مورد قبول واقع نمی شود.» (سنن دار قطنی، ج1، ص355 )
ب- در غیر نماز
از روایات نیز استفاده می شود که هنگام درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله در غیر نماز لازم است اهل بیت او را نیز شریک گردانید.
ابو مسعود انصاری می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مجلس سعد بن عباده شد. بشیر بن سعد که همان نعمان بشیر است به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: امر کردید ما را که درود بر شما بفرستیم، کیفیت درود را برای ما ترسیم کنید؟
پیامبر صلی الله علیه و آله لحظاتی سکوت نمود که آرزو کردیم کاش از آن حضرت سوال نکرده بودیم؛ آن گاه فرمود: بگویید: « اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم، و بارک علی محمد و علی آل محمد، کما بارکت علی ابراهیم فی العالمین انک حمید مجید والسلام کما قد علمتم». ( صحیح مسلم، ج1، ص 350، ح 65، کتاب الصلاة)
ابو سعید خدری می گوید: به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردیم: کیفیت سلام بر تو را دانستیم، حال کیفیت درود بر تو چگونه است؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بگویید: « اللهم صل علی محمد عبدک و رسولک، کما صلیت علی ابراهیم و بارک علی محمد، کما بارکت علی ابراهیم» ( صحیح بخاری،ج3، ص 119، کتاب التفسیر، تفسیر سورة الاحزاب)
علی اصغر رضوانی
امام علي عليه السلام
گفتم: «علی مدد»، قلمم ذوالفقار شد
مضمون اسیر لشگر زلف نگار شد
حرف از نجف که شد، دلِ پیمانهام گرفت
آهی کشید و… قافیه دیدم «خمار» شد
کفران نعمت است، اگر کم طلب کنم
قنبر به لطف بندگیات شهریار شد
اجداد ایل من، همه معشوق مذهباند
سلمان اگر نشد نسبم! مهزیار شد
گاهی مرا به چوب محبت بزن علی
دل سر به راهِ ترکهٔ آموزگار شد
فکر رفوی پیرهن کهنهات نباش
پیراهن تو پرچم پروردگار شد
مدد مادرجان....
بـــــنــــام ام ابــیـــهــا بـــــنام مـــادر شــــیـــعـــه
سلام حضرت عشق و،سلام مادرشیعه
بساط عشق شما دائما به جریان و
همیشه غرق به کوثر،کلامِ مادرشیعه
شدیم پیرو راهت،وَ پرچمت بالا
تویی برای مجانین،امامْ مادر شیعه
و لذتی ک رسیده ز درگهش این است
منم غلام حسن با غلام مادر شیعه
بیاد شیعه بماند اصالتی گرهست
فدای حضرت زهرا،بنامِ مادر شـیعه
کلام آخر بنده،سرم فدای شما و
امیدبسته دلم برمقامِ ،مادرشـــیعه
11 روش فوق العاده برای تقویت حافظه
11 روش فوق العاده برای تقویت حافظه
قبل از آزمون سعی کنید تا چند تا از این تکنیک های معتبر تقویت حافظه را امتحان کنید. این استراتژی هایی که به لحاظ عملی و پژوهشی اثبات شده اند می توانند تا حد زیادی باعث تقویت حافظه شوند، به خاطر آوردن را بهتر و بیشتر کنند، و نیز باعث افزایش حفظ و نگهداری اطلاعات شوند.
1- کل حواس و توجه تان را معطوف مطلبی کنید که در حال مطالعه آن هستید.
3- اطلاعاتی که مطالعه می کنید را دسته بندی و مرتب کنید
4- از ابزار و فنون کمک حافظه برای افزایش و تقویت آن استفاده کنید
5- اطلاعاتی را که مطالعه می کنید شرح و توضیح و مرور کنید.
6- اطلاعات جدید را به چیزهای که پیش از این می دانستید ربط دهید
7- مفاهیم را برای تقویت یادآوری و به خاطر سپردن در ذهن مجسم و متصور بسازید
8- مفاهیم و مطالب جدید را برای فرد دیگری توضیح یا حتی درس دهید.
9- به اطلاعات یا داده های مشکل توجه ویژه تری داش
ته باشید.
10- برنامه روتین مطالعه تان را تغییر دهید.
11- کمی بخوابید.
لبیک
رهبرانقلاب در دیدار مجلس خبرگان درباره برجام :
- درباره ابعاد حقوقی وقانونی موضوع ،کارشناسان حقوقی باید نظر دهند اما معتقدم که مصلحت نیست ،مجلس از برجام کنار گذاشته شود .
- درباره نحوه بررسی ورد یا تصویب برجام توصیه ای به مجلس ندارم ونمایندگان ملت باید تصمیم بگیرند .
رهبر انقلاب با اشاره به سخنان آمریکا درباره حفظ چارچوب تحریم ها :
- اگر قرار است چارچوب تحریم حفظ شود ،پس چرا مذاکره کردیم ؟این کاملا خلاف علت حضور ایران در مذاکره است .
- هدف مذاکره برداشتن تحریم ها بود .
- اگر تحریم برداشته نشود ،معامله ای درکار نخواهد بود .
- باید تکلیف این موضوع مشخص شود .
-ازابتدا تاکید داشتیم تحریمها باید برداشته شوند ،نه تعلیق .
- نظر ما برداشتن فوری تحریم بود اما دوستان دراینجا موضوع را به شکلی معنا کردند وما هم مخالفت نکردیم .
-اگر تحریم تعلیق شود ،ماهم اقداماتی که باید انجام دهیم ،درحد تعلیق ونه اقدام اساسی انجام خواهیم داد.
-نباید بواسطه لبخند دشمن ویا مساعدت کوتاه مدت او در موضوعی خاص ،فریب خورد .
یاابن الحسن آقا
لقمه ای نان وکمی شیر مرا مهمان باش
جان آقا به بیابان نکن افطار،بیا
اللهم العجل لولیک الفرج
یا حسین (ع)
هئیت اگر نبود ،بی خانه می شدیم
روضه اگر نبود ،آواره می شدیم
دراین زمانه ،که غرق گنه شده
ارباب اگر نبود ،بیچاره می شدیم
امام صادق علیه السلام :
خواب روزه دار عبادت ،خاموشی او تسبیح ،عمل وی پذیرفته شده ودعای او مستجاب است …
یا مهدی (عج)
آقا فرجی به این دل تنگ زنید
با رنگ خدا دل مرا رنگ زنید
سفارش های قرآنی عارفان
تقویت حافظه
سید هاشم حداد می فرمود :
برای تقویت حافظه ،خواندن آیه الکرسی تا قسمت “هم فیها خالدون “روزی 21 مرتبه خوب است .
دفع گرما وسرما
یکی از شاگردان شیخ رجب علی خیاط می گوید :در سفر اول حقیر به مکه معظمه ،به جناب شیخ عرض کردم که برای دفع خطر شدت گرما چه باید کرد ؟
ایشان توسل به این آیات را برای دفع سرما وگرما تعلیم کردند .
“سلام علی ابراهیم *کذلک نجزی المحسنین *یا نارکونی بردا وسلاما علی ابراهیم “
رفع بلاها
آیت الله بهجت می فرمود :
خواندن سوره مومنون وزیاد صدقه دادن ،برای رفع و قطع بلاها نافع است .